خلاصه ماشینی:
"آنچه به تشکیل آنها منجر میشد،غرور و نابردباری بود؛آنچه تحتتأثیر قرارشان میداد، اختلاف و روح فرقهگرایی و وقاحت و شیادی؛و آنچه سرانجام به نام روح القدس سبب میگشت که نه تنها برای کل کلیسا،بلکه برای این دنیا و آن دنیا تصمیم بگیرند،زور و قدرت خودسرانه و گستاخی و قوادی و فریب و تصادف،ولی بزودی آشکار شد که هیچکس به قدر امپراتوران مسیحی شدهای که این اختیار موروثی رااز کنستانتینوس[امپراتور بزرگ رومی]به ارث برده بودند دارای این صلاحیت نیست که اصول ایمانی را تعیین کند و حکم به استقرار معتقدات و قوانینی دهد در خصوص آب و ابن و روح القدس،و دربارهء ذات یگانه یا دوگانهء مسیح،و مریم مادر خدا،و حدوث یا قدم نوری که به هنگام تعمید مسیح ظاهر گشت.
از پس از آن بزرگواران تا قرنهای متمادی،با ظهور مسیحیت تاریخ تقریبا از صحنه ناپدید میشود،و سقوط میکند به سطح وقایع نگاریهای اسقفا و کلیساها و راهبها،قلم نه از برای آنچه از همه بیشتر شایستهء آدمی است و نه به جهت دنیا و دولت،بلکه در خدمت کلیسا و سلسلههای مذهبی و صومعهها و فرقهها به صدمت گرفته شد؛و چون مردم به موعظه عادت داشتند و میبایست در همه چیز گفتههای اسقفها را باور کنند،نویسندگان خلق عالم را یکسره مرکب از مؤمنان و امت مسیحی معرفی میکردند.
به رغم غم و اندوهی که در حین رقم زدن شرح سوءاستفاده از بسیاری از گرانمایهترین امور خاطر مرا تیره ساخت،اکنون میخواهیم با دلی شادان به انتشار مسیحیت در کشورها و منطقههای مختلف بپردازم-زیرا همانگونه که دارو ممکن است به زهر بدل گردد،به زهر نیز امکان دارد خاصیت شفابخش داده شود،و آنچه در اصل نیک و پاک بوده است،نهایتا باید به پیروزی برسد."