خلاصه ماشینی:
"5- تبیین سیاست امام علی(ع)درباره حکمیت پس از پایان گرفتن جریان حکمیت توسط ابوموسی اشعری و عمروبنعاص، و خیانت آشکار آنها به اسلام و مسلمانان، بسیاری از مردملب به اعتراض گشودند که چرا امام علی(ع)بعضی از بستگان خود رامامور مذاکره و تکلم نکرد؟ با این که مردم کوفه بر خلاف نظر امامعلی(ع)، ابوموسی اشعریرا جهت مذاکره و حکمیت پیشنهاد کرده و بر این امر اصرار ورزیدهبودند; حضرت علی(ع)برای پایان دادن به اختلافات، به امامحسن(ع)دستور داد تا درباره ابوموسی و عمروبن عاص و اشتباهاتشانسخن گوید.
در مورد اصل مسئله حکمیت(وکالت دادن به شخصی برای داوری)رسولاکرم(ص)در جریان یهودیان بنی قریظه، سعد بن معاذ را منصوب نمودتا درباره آنها داوری کند و او نیز حکمی کرد که خداوند به آنراضی شد و شکی در این جهت نیست، زیرا اگر حکم کردن سعد بن معاذخلاف بود، پیامبر(ص)به آن راضی نمیشد.
امیرمومنان از متهم پرسید: چه چیز تو را وادار کرد که اتهامقتل را بپذیری و حال آن که او را نکشتهای؟ مرد پاسخ داد: وضعیتبه گونهای بود که نمیتوانستم کمترین دفاعی از خود کنم; زیراچند نفر مرا درحالی که کارد خونین در دست داشتم و بالای سرمقتولایستاده بودم، دیدند و دستگیرم کردند.
امام علی(ع)در فرمانی به امام حسن(ع)به وی چنین میفرماید: «این است آنچه را که بنده خدا، علیبن ابیطالب، پیشوایمؤمنین درباره دارایی خود به آن فرمان داده برای به دست آوردنرضا و خشنودی خدا که به سبب آن مرا به بهشت داخل نماید و براثر آن، آسودگی آخرت را به من عطا فرماید...
در این هنگام امام علی(ع)برخاست و بین دو چشم حسن(ع)را بوسیدو سپس فرمود: «ذریهبعضها من بعض والله سمیع علیم» ; آنهافرزندان و دودمانی بودند که بعضی از بعضی دیگر گرفته شده بودندو خداوند شنوا و داناست."