چکیده:
این پژوهش در پی یافتههایی برای این پرسشهاست که اولا:شورش داوود خان فرزند
الله وردیخان از خاندان معتبر و دارای اعتبار سیاسی و نظامی در دولت صفویه، از چه
عواملی نشأت میگرفت و اهداف آنچه بود؟ثانیا این شورش چه سرنوشتی پیدا کرد و چرا؟و
ثالثا پیامدهای آنچه بوده است؟این شورش که از سنخ کشمکشهای نخبگان بر سر قدرت سیاسی بود، در سال 1042 ه-.ق در
دوره شاه صفی، جانشین شاه عباس اول که سلطنتش آغاز دوره دوم حیات سیاسی صفویه محسوب
میشود، به وقوع پیوست.داوود خان با تحریک تیمور از خان گرجی حاکم گرجستان، توانست
او را با خود متحد نموده و به شورش علیه شاه صفی وادارد.این شورش با حمله به گنجه و
قراباغ مسکن اصلی قاجارها آغاز شد و دامنه آن به مناطق دیگر به ویژه گرجستان نیز
کشیده شد و اوضاع نواحی شمال غربی ایران را دچار بحران کرد.تأثیری که این شورش بر
اوضاع گرجستان و بزرگان ناراضی گرجی که همواره درصدد ایجاد بحران و رهایی از حاکمیت
صفویه بودند.میتوانست داشته باشد و نیز بهرهبرداریهایعثمانیان از آن، که همواره از تحولات داخلی ایران سود میجستند، شاه صفی را بر
آن داشت تا با شدت عمل این شورش را فرونشاند.با توجه به اینکه جنبشهای گوناگون عصر صفویه ریشه در بسترهای تاریخی، نگرشهای
مذهبی، اوضاع سیاسی و تحولات اجتماعی-اقتصادی دولت صفویه داشته است، در بروز شورش
داوود خان، قدرتطلبی و انگیزههای شخصی او و نیز شیوه خشن شاه صفی را در اداره
حکومت و عدم توانایی وی در برقراری تعادل بین نخبگان عصر شاه عباس و حامیان نو پدید
دولت جدید، که رقابت قدرت را بین آنها تشدید نمود، نمیتوان نادیده انگاشت.در این مقاله، علل بروز شورش داوود خان و اقدامات او، تدابیر شاه صفی در مقابله
با آن، و سرانجام عوامل شکست و پیامدهای شورش مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"ولی قلی شاملو(1077 ق)که کتاب خود را در دوره پادشاهی شاه عباس دوم جانشین شاه صفی نوشته در ذکر حوادث عصر شاهصفی در چند سطر به قتل امامقلی خان حاکم فارس و خبر فرار داوود خان برادر او پس از شورش به ولایت روم (قلمرو عثمانی)اشاره نموده است.
4-تحریک حکام نواحی شمال غرب ایران علیه حکومت مرکزیپس از اینکه داوود خان با سخنان خود تیموراز را ترغیب کرد و او نیز پای از دایره اطاعت شاه صفی بیرون کشید و هر دو با نیروی انبوه به قراباغ وارد شدند فعالیتی را برای همراه کردن دیگر امرای نواحی شمال غرب ایران با خود آغاز کردند.
البته این نکته پذیرفتنی است که اگر جمعی از غلامان گرجینژاد از جمله امامقلی خان که از نظر ثروت، قلمرو و نفرات نظامی معتبرترین خان آن دوره بود و نیز داوود خان برادر او در قراباغ و والیان گرجستان که همواره مترصد استقلال و جدایی از صفویه بودند میتوانستند در یک اتحاد منسجم قرار گیرند، و حکامی دیگر را نیز با خود همراه کنند، با توجه به جوانی و عدم کاردانی شاه صفی و ضعف حاکم بر دربار و مشکلات عدیدهای که گریبانگیر وی بود، قادر بودند که شاه جوان را از اریکه قدرت کنار بزنند.
همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، شاه صفی برای حکومت گرجستان از یک گرجی که در دربار و داروغه اصفهان بود به نام خسرو میرزا که به رستم خان ملقب گردید استفاده کرد تا از رقابت او با تیموراز بر سر قدرت بهره جوید."