خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد وزیر مختار انگلیس و صاحب امتیاز از آن بیم داشتند که بنابر احتمالوجود نفت در بخشهای مختلف مرکز و جنوب ایران،که محل استقرار طوایف و عشایرگوناگون نیز بود،رؤسا و خانهای هریک از این طوایف و عشایر،مانند خانهای بختیاری،مطالبه عقد قرارداد و پرداخت سهم مشخصی از درآمد نفت را نمایند که در مجموعبرای آنه غیر قابل قبول بود؛و بنابراین درصدد بودند با وارد کردن فشار به دولت ایران ازنفوذ و قدرت دولت مرکزی و ارائۀ طریق استدلال برای پاسخگویی به خواستههایخانها و رؤسای طوایف و عشایر،از ادامه چنین روندی جلوگیری کنند.
آن دو در منطقه شلمزار،که در کوهپایههای سلسله زاگرسواقع است،به اردوگاه خانهای بختیاری رسیدند،و بین آنها و ایلخان جدید،نجف قلیخان صمصام السلطنه و ایل بیگ غلامحسین خان شهاب السلطنه مذاکراتی در روزهای16 تا 19 اکتبر11/ تا 14 شعبان صورت گرفت31در این مذاکرات پریس میکوشید تا بهرغم مخالفت علی قلی خان سردار اسعد دوم،برادر کوچکتر صمصام السلطنه،که گاهیمطالبات را تا 20%از درآمد خالص سود اسهام کمپانی بالا میبرد،با خوانین به توافقدست یابد؛به ویژه اینکه سردار اسعد تجربه،آگاهی و توان بیشتری برای چون و چراداشت.
اینکه به فاصله کوتاهی از آن ایام،خانهای بختیاری بهطور رسمی با انگلیسها واردمذاکره شده بودند،امری که با مذاکرات مربوط به امتیاز لینچ آغاز شد و شاید دولت سران و خوانین بختیاری و فرزندان ایشان در اواسط دوره قاجاریه[135-2] مرکزی ایران هرگز پیشبینی نمیکرد که واگذاری امتیاز احداث جاده کاروان رویبختیاری به خانها و آزاد گذاردن آنها برای عقد قرارداد با اتباع خارجی،برادران لینچراهی گشوده است که دیگر بستن و بازگشتن از آن راه،به سادگیامکانپذیر نیست."