چکیده:
طبیعتگرایی و توجه به عناصر طبیعی سابقهای دیرینه در شعر فارسی دارد.بعضی از شاعران صبغهی اصلی شعر خود را به وصف طبیعت و جلوههای گوناگون آن اختصاص دادهاند و گروهی دیگر تنها به بعضی از عناصر خاص طبیعی پرداختهاند ولی تلقی و نگاهی فراتر ازنگاه عام و عادی به طبیعت داشتهاند.این نگاه خاص، ظریف و خیالانگیز سبب شده است که بعضی از عناصر طبیعی همچون«قهرمان شعری»در شعر فارسی مطرح شوند. کارکرد و منش«باد صبا»در شعر حافظ از این جمله است که در این مقاله به جلوههای مختلف و رازمند آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"بعضی از این مطلعهای نامدار و دلنشین،عبارتند از:-برمبنای مصراعهای آغازین- *ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار 942/ *ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس 762/ *صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست 16/ *صبا به تهنیت پیر میفروش آمد 571/ *صبا تو نکهت آن زلف مشکبو داری 644/ *نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد 741/ *سحر بلبل حکایت با صبا کرد 031/ *بوی خوش تو هرکه ز باد صبا شنید 342/ *ای صبا نکهتی از کوی فانی به من آر 842/ *صبا به لطف بگو آن غزل رعنا را 4/ *صبا ز منزل جانان گذر دریغمدار 742/ *صبا وقت سحر بویی ز زلف یار میآورد 641/ *ای هدهد صبا به سبا میفرستمت 09/ *چو بر شکست صبا زلف عنبر افشانش 082/ *مژدهای دل که دگر باره صبا بازآمد 471/ *چو بر شکست صبا زلف عنبر افشانش 082/ و ابیات مطلع: * دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد 631/ * به دور لاله قدح گیر و بیریا میباش به بوی گل نفسی همدم صبا میباش 472/ میبینیم که هجدهغزل حافظ با«صبا»(باد صبا)آغاز گردیده است که در هشتمورد آن، صبا مورد خطاب شاعر است و در دیگر موارد نیز کارکردی کارساز و محوری دارد."