خلاصه ماشینی:
"فصل دوم تحت عنوان اقتصاد،با بررسی این نکته شروع میشود که اقتصاددانان چه تفکر و طرز تلقیای از اقتصاد دارند:اقتصاددانان در چارچوب دیدگاههای نظری مختلفی به کار و تحقیق مشغولاند-دیدگاههایی که ماهیت روابط اقتصادی را به گونههای متفاوتی تعریف میکنند-و شاخصهای عقلایی متمایزی را برای تعریف واقعیتهای اجتماعی به کار میبرند.
آیا شرایط مبادله بازتاب اولویتها و خواستهای مصرفکنندگان است،آیا هزینهها به عهده تولیدکنندگان است،یا قدرت شهروندان است که بر ارزش و قیمت کالاهای مصرفی و تولیدشده تأثیر میگذارد؟ فصل سوم تحت عنوان«مصرفکننده به عنوان عامل پویایی اقتصاد:نظریه رجحان فردی درباره ارزش»به تشریح دیدگاه فوق میپردازد.
در فصل چهارم که تحت عنوان«تولیدکننده به عنوان عامل پویایی اقتصاد:نظریه هزینه،تولید درباره ارزش»آورده شده است،تعیین ارزش و نرخ مبادله بین مصرفکنندگان و تولیدکنندگان-این بار با این فرض که تولیدکننده محرک اقتصاد است نه مصرفکننده-مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل پنجم تحت عنوان«شهروند به عنوان عالم پویایی اقتصاد:نظریه انتزاعی ارزش کار»در پی شرح این استدلال است که نه اولویتهای مصرفکنندگان مستقل و نه صرفا مقتضیات فنی تولیدکنندگان،هیچ کدام نمیتوانند عامل پویایی و محرک اقتصاد محسوب شودن،بلکه روابط قدرت مابین شهرونان وابسته به هم است که فعالیتهای اقتصادی را تبیین میکند.
اما چگونه این ادراکات تغییر میکنند؟ «توسعه»بخش سوم نظریهپردازان توسعه نیز،همانند اقتصاددانان ومحیطگرایانی که در چارچوبهای فکری متفاوتی کار میکنند و نمیتوانند بر تعریف واحدی از ارزش یا ماهیت محیط زیست به توافق برسند،با پارامترهای عقلایی و نظری مختلفی-به ویژه درباره ماهیت پیشرفت و ترقی-سر و کار دارند.
یا اینکه آیا پیشرفت مستلزم مدیریت بسیار مؤثر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در راستای منافع عمومی است؟در این مورد اخیر،آثار و تحقیقات نظری فراوانی در تعریف و ارائه معیار برای توسعه وجود داشته است."