چکیده:
یکی از مفاهیم کلیدی فلسفهی ملاصدرا،مفهوم اصالت وجود است که در درون این فلسفه پرورده شده است.وضوح معنایی این مفهوم اهمیت داشته و این نوشتار قدمی است در این جهت.یکی از راههای پیبردن به معنای یک مفهوم رجوع به متونی است که آن مفهوم در آنها به کار رفته است و یکی از روشهای این کار روش معناشناسی است.در این نوشتار با به کارگیری روش معناشناسی بر روی«کتاب المشاعر»ملاصدرا-که از کتابهای مهم ملاصدرا در باب وجود است-سعی شده است انگارهای از معنای اصالت وجود در«کتاب المشاعر»ارائه شود.رجوع به تعابیر،عبارات و ادله(شواهد)دربارهی اصالت وجود رویکردی است که در به کارگیری روش مذکور در کتاب یاد شده،اتخاذ شده است.قبل از ورود به بحث نکاتی روششناختی نیز در مورد روش مذکور ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
")-که میتواند در تحقیق مجزایی انجام پذیرد-به روشن شدن معنای[اصالت وجود]کمک میکند،اما در این نوشتار از این معناشناسی برای فهم عمیقتر معنا کمک گرفته شده است و صرفا به معانیای پرداخته شده است که از درون ارتباطات معنایی یک واحد گفتاری (semantic relations) قابل کشف هستند.
8ازاینرو تعابیر مختلف و نیز عباراتی که حاوی معنای محصلی در باب[اصالت وجود]هستند و نیز ادلهای که در اثبات[اصالت وجود] به کار گرفته شدهاند،مورد بررسی قرار گرفته،تا اینکه نهایتا تصویر روشنی از شبکه معنایی[اصالت وجود]در این کتاب به دست آمده و سپس یک انگارهی معنایی از آن شبکه ارائه شود.
معنایی که از این شاهد برای[اصالت وجود]به دست میآید دو معنا است: [منشاء آثار بودن]و[فارق و ممیز ماهیت در ظرف ذهن و عین].
معنایی که از این شاهد برای[اصالت وجود]استفاده میشود[وجود دهی به ماهیت من حیث هی]است،گویی ملاصدرا میخواسته بگوید که آنچه باعث شده وجود را در ناحیهی تحقیق اشیا[اصیل]بدانیم این است که وجود،ماهیت را از ورطهی حیثیت ذاتی به عرصهی وجود کشانده است.
معنایی که از این شاهد برای[اصالت وجود]استفاده میشود[تشخص داشتن و مشخص بودن-تشخصدهی به ماهیت-]است.
(3)-قابل توجه است که وقتی گفته میشود«دلیلآوری»هم نوعی غنابخشی معنایی است،مبتنی بر یک نوع نگرش خاص به دلیل است؛اصولا در بررسی معناشناختی یک دلیل از این حیث که درصدد اثبات مطلبی است مورد بررسی قرار نمیگیرد،بلکه از این حیث بررسی میشود که آن دلیل چه معنای جدیدی از مدلل به ارمغان میآورد."