خلاصه ماشینی:
"در این جنگل ترسناک،هیولاهای کوچکی وجود دارند و یک خانم معلم جادوگر که خندهاش،شیهه اسب را تداعی میکند و این عادت ناپسند را دارد که مدام به شاگردانش نمره 10 میدهد که از نظر آنها لین بدترین روش سرزنش است.
البته تولکین با ما از موجودات وحشی بزرگتری که ساکن این سیارهاند،سخنی نمیگوید،بلکه از موجودات دیگری که بشر نیستند،ولی از هوش برخوردارند- بعضی مواقع زیبا و برخی مواقع وحشتناک-بسیار شبیه انسان،حرف میزند؛موجوداتی که بسیار قبل از ورود ما در کره زمین سکونت داشتند و درست به علت حضور ما و آرزوی سرکوب نشدنیمان برای سلطه بر هر جایی که پا بر آن گذاشتهایم،ناپدید شدهاند.
(هزار و یک شب) برای روشنتر کردن طبیعت tzitzimime ،به جاست که میان این موجودات وجه تمایزی قائل شویم؛زیرا فرقهایی بین آنها وجود دارد که در ذیل بیان میشود: جنهای کوتوله،نام خود را از پاراچلسو گرفتهاند که در سال 1566 میلادی در کتابش،با مشتق کردن واژه یونانی gnome یا gignosko که به معنی یاد گرفتن،شناختن و درک کردن است،آنها را اینگونه نامید.
ما مجبوریم به جمعآوری شواهد و سوابق از طریق شهادت مردم اینجا و آنجا که دیدارهایی-ظاهرا اتفاقی-با آنها داشتهاند و داستان خود را بازگو میکنند،ادامه دهیم؛ همانطور که از هزاران سال پیش تاکنون اینچنین بوده است و برای اسیر کردن این کلمات، گردآوری این شهادتها که به فرهنگی مردمی و افسانهای تبدیل شده است و بعد تکهتکه کردن و سرهم کردن مجدد و دادن زندگی تازه به آنها،با خلق داستانهایی که در آنها هوایی متفاوت، تازه،انتقادی،مضحک و شالودهشکنانه تنفس میشود."