خلاصه ماشینی:
"بنابراین،ادبیاتی که برای بچه نابینا به کار میرود،همانی است که برای بچه بینا انصاری:اگر تعریف ما از ویژه،به آن وسعت و گستردگی باشد که شما گفتید و مثلا شامل بچههای طلاق شود یا بچههایی که درگیر جرمهای اجتماعی میشوند و یا در حوادث طبیعی ناگهان وضعیت زندگیشان بههم میریزد،فکر نمیکنم که آنها به ادبیات ویژه نیاز داشته باشند.
اما در مورد اینکه ادبیات چه کار میتواند بکند برای این تغییر نگرش،ما باید در کتابهایی که برای بچهها خلق میکنیم،با این مسئله خیلی عادی برخورد کنیم و اصلا چه اشکالی دارد که بعضی از معلولیتها را بیاوریم توی یک کتاب آموزشی که اگر واقعا بچهای دلش میخواهد بداند که چرا یک نفر نابینا شده،جواب علمیاش را پیدا کند.
حالا اگر بخواهیم ارزیابی بکنیم وضعیت فعلی کتابهای کودک را باتوجه به اینکه شورا هر ساله این بررسیها را انجام و آمارهایی میدهد و کتابهای مناسب را فهرست میکند،الان ما چه وضعیتی داریم در ارتباط با مخاطبان ویژه؟آیا کتاب به اندازه کافی داریم؟چه کمبودهایی داریم خلیلی:من فکر میکنم وزارت ارشاد باید از ناشری که برای اینجور بچهها کار میکند، حمایت و پشتیبانی کند.
بنابراین،باید ارشاد از آنها حمایت کند تا به این کار دلگرم شوند؛وگرنه هرگز هیچ ناشری سراغ چنین کارهایی نخواهد رفت و باز هم این بچهها از حق طبیعیشان محروم میمانند که باید به آن بپردازیم؟چهجوری میشود به این بحثها پرداخت؟ناشران چه کارهایی میتوانند بکنند؟نویسندهها چه کارهایی میتوانند بکنند؟ انصاری:در فهرستهای شورا،خلاصههای این کتابها تهیه شده،ولی ما الان عقیده داریم که باید بحث حضور کودک ویژه در ادبیات کودک ایران یکبار دیگر بررسی شود."