خلاصه ماشینی:
"در واقع،شاید همین درگیری پیوسته من با این واقعیت مهم و غیرقابل اجتناب کودکان-یعنی آسیبپذیری و شکنندگی فوق العاده کودکان و تلاش آنها برای آنکه خود را پادشاه همه چیزهای وحشی ببینند-توانسته است به کار من صداقت و جذابیت ببخشد.
«در آشپزخانه شبانه»و «بیرون در آنجا»،یک تریلوژی(اثر سهگانه)را تشکیل میدهند،1از آن هنگام به بعد،بسیاری از نویسندگانی که در مورد سنداک نوشتهاند،این گفته را بدون تفسیر،نقل کردهاند؛بیآنکه از خود بپرسند،که آیا به راستی این سه کتاب،تریلوژی به حساب میآیند یا نه و چرا؟این امر،با توجه به آنکه معمولا همه گفتههای سنداک،برای فهم بهتر آثار او مورد تحلیل و کنکاش بسیار قرار میگیرد، عجیب به نظر میرسد.
ظاهرا ما باید با قبول این نکته،راضی شویم که سنداک،این سه کار را از آنها، منظور او،نشان دادن این است که«»چگونه کودکان به احساسات خود مسلط میشوند و با واقعیت زندگی خود کنار میآیند؟»البته،بدیهی است که سنداک،این هدف خود را به نحوی انجام داده است که به پیشرفت و ارتقای ادبیات کودک یاری رسانده است.
از جمله این عناصر،ممکن است قهرمان داستان باشد که ما رشد و تکامل او را در سه مرحله و احتمالا از سه نظر متفاوت،دنبال میکنیم یا اشخاص مختلفی که زندگی آنها به یکدیگر مرتبط میشود یا قلمرویی جادویی که حوادثی که در آن اتفاق میافتد،حقیقت مهمی را آشکار میکند.
چه خوب بود اگر سنداک خودآگاه که اینک میتواند هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان جذاب باشد،گامهای خود را به عقب بازگردد و به موضع یک اگزیستانسیالیسم امیدوارانهتر باز گردد؛به نقطهای که ماکس،در خانه است و ما را برای ملاقات با قهرمانان جدید،راهنمایی میکند."