خلاصه ماشینی:
"نقد فصل چهار اثر برای توضیح انواع ادبی و روشها ای جامه بر سرکشیده،برخیز-محمد رضا سرشار قصهای به شیرینی عسل-شکوه قاسمنیا پدر،عشق و پسر-سید مهدی شجاعی کشتی به روایت توفان-علی مؤذنی* جعفر پایور* بیتردید،بحث تفاوت بین نوع ادبی و روش خلق آثار،در نظر صاحب نظران بحثی تکراری است،اما برای توضیح بعضی نکات،به ناچار باید از این مبحث یاری جست.
اکنون این مسئله مطرح است که آیا ادبیات فارسی،در عصر کنونی،نیازمند چه نوع زندگینامهنویسی است؟آیا تحول در روند سنتی زندگینامهنویسی لازم است؟اگر آری،آیا این نوع ادبی باید به زندگینامهنویسی مدرن نزدیک شود و یا تنها در چارچوب گذشته باید عمل کرد؟قصد نگارنده نیز از نقد آثار«ای جامه بر سر کشیده، برخیز!»و«قصهای به شیرینی عسل»،این است که نشان دهد نوع این دو اثر،زندگینامه است و اینکه در کجا به ساختار و قالب داستان(رمان)نزدیک و در کجا از آن دور شدهاند.
»1 ممکن است مفهوم برانگیخته شدن پیامبر، برای فرد بالغ چندان مشکل نباشد،اما تجسم آن حالات انتزاعی و نمایش تجربه درونی وی در این لحظات حساس،باید به گونهای ترسیم شود که نوجوان معنای رفتار پیامبر را درک کند.
حال اگر نوح و دعوت او و قیام امام و واقعه عاشورا را حذف کنیم،کنعان و حضرت علی اکبر،با چارچوب موضوعی فعلی خود چگونه میتوانند وجود داشته باشند؟بنابراین،نویسندگان دو اثر، موضوع و طرح اثر خود را از رویدادی فرعی،از یک موضوع اصلی بازنویسی کردهاند و این از اختیارات بازنویس است که یک رویداد فرعی و حاشیهای را از یک موضوع اصلی گرفته،آن را «کشتی به روایت توفان»،از دیدگاه روانشناختی،به ویژه خط فکری یونگ،دربارهء اسطورهها،دارای نشانههای نمادین است."