خلاصه ماشینی:
"از نویسنده محترم میپرسیم که اگر تجربه دینی فردی با آیات و سنت و سیره قطعی و دریافت و کشف نبوی که برای ما از طریق کتاب و سنت قطعی به دست آمده است،قابل اجتماع نباشد،چه موضعی را اختیار خواهید کرد؟آیا میتوان به تجربههای شخصی خود که همراه با بسیاری خطاها و لغزشهاست اتکا کرد و از کشف نبوی دست کشید یا نه؟پاسخ هر چه باشد نیاز به بحث و استدلال دارد و پاسخ نویسنده محترم که یقینا ترجیح شق دوم(آیات و سنت و سیره قطعی و دریافت و کشف نبوی)است این الزام را تاکید میکند.
از نویسنده محترم میپرسیم که اگر تجربه دینی فردی با آیات و سنت و سیره قطی و دریافت و کشف نبوی که برای ما از طریق کتاب و سنت قطعی به دست آمده است،قابل اجتماع نباشد،چه موضعی را اختیار خواهید کرد؟آیا میتوان به تجربههای شخصی خود که همراه با بسیاری خطاها و لغزشهاست اتکا کرد و از کشف نبوی دست کشید یا نه؟پاسخ هر چه باشد نیاز به بحث و استدلال دارد و پاسخ نویسنده محترم که یقینا ترجیح شق دوم(آیات و سنت و سیره قطعی و دریافت و کشف نبوی)است این الزام را تاکید میکند.
2)نگاه کانت در نقد تاریخی فلسفه در محدوده دو هزار ساله خود چیزی است که از اصول معرفتی و متافیزیکی خاصی پیروی میکند،از جمله اینکه«رسیدگی به پرونده فلسفه ظرف دو هزار سال،برای حکم به رد آن کافی است»که البته امکان دارد کسی در همین اصل مناقشه کند و بگوید شاد صدها هزار ال دیگر در پیش رو داشته باشیم به طوری که اگر فقط یک نمونه ارائه دهیم که اندیشههای درون دینی متکی به اصول فلسفی است که البته نمونهها بسی فراوان است،ادعای نویسنده محترم در خصوص مؤخر داشتن همیشگی عقل از شرع نقض خواهد شد."