خلاصه ماشینی:
"اسناد ذکرشده در این کتاب اهمیت بسیار دارد و چنانچه کاوه بیات نیز در مقدمه کتاب متذکر شده است،نمایانگر تاریخ تحولات مطبوعات ایران میباشد و سیاست دولت را در قبال مطبوعات به ویژه از نظر آزادی طبع و سانسور روشن میسازد.
البته مطالب دیگری نیز در بین این اسناد موجود است که کماهمیت نیست،مانند مسائل فرهنگی،روزنامههای زنان(که به نظر میرسد،در آن زمان زیاد با انتشار آنها موافقت نمیشد.
بنابراین نقش مطبوعات در سیاست این زمان از اهمیت بسیاری برخوردار گشت و روزنامهها همان طریقی را پیمودند که مشروطیت و مجلس شورای ملی و احزاب سیاسی طی کردند،یعنی پس از یک دوره شکوفایی و پیشرفت نسبی به انحطاط کشیده شدند.
مطبوعات نیز،به جز معدودی،دچار بحران و جنجال و مجادلات شخصی شدند که این مسأله از کیفیتشان کاست و در واقع میتوان گفت که به مرور مجلس،مطبوعات و احزاب که مظاهر آزادی و مشروطه بودند،به بنبست سیاسی رسیدند و میبینیم که چگونه زمینه برای پذیرفتن دیکتاتوری، مانند رضا شاه آماده شد.
ولی باید اضافه کرد که علیرغم این تحولات منفی فعالیت روزنامهها و جنجالی که در صحنه سیاست برمیانگیختند،حاکی از جو آزادی بود که این دوره را پرهیجان و پرشور گرداند،هیجانی که از لابهلای این اسناد نیز میتوان مشاهده نمود.
در جای دیگر در مورد مسأله مرکزیت فرهنگی بحث شده است و نشان داده شده که این مرکزیت به مرور شکل گرفته است و فعالیتهائی مانند چاپ کتاب و انتشار روزنامه که از فعالیتهای مدرن بود،در تهران متمرکز شد."