خلاصه ماشینی:
"اسامی اشعار این مجموعه عبارتند از:او،شعر گل و آفتاب،لحظههای زنگدار،یک بچهء خسته،ذهن خوشبوی اتاق،خندهء عکس،فصل سرخ لالهها،ای ستارهها،یک نفر به رنگ ماه،دشت بلا،چکههای ستاره و چرا؟آخرین شعر کتاب را میخوانید: گل یاس چکیدهست لب پنجرهء ما دل پنجری ما پر از عطر پر از بارش شبنم * دل پنجرهء ما پر از نور پر از بازی پروانه و زنبور ولی حیف دل خانه شکسته است چرا پنجره بسته است؟ دیدگاه آنچه باعث خواندنی شدن این کتاب کوچک میشود،با توجه به مضمونهای تازه و متنوع و کشف لحظههای نو برای به تصویر کشیدن اتفاقهای سادهء کودکانه است: -بادبادک قشنگ من/پر کشید و رفت/روی ابرها سوار شد/توی سینهام/غصه ماندگار شد.
سراینده با استفاده از خاطرات دوران کودکی و یادآوری آنها با زبانی شیوا و شیرین،ما را با خود به سرزمینی ساده و سبز میبرد که آینهء آرزوهای خود اوست: -در باغهای سیب میرفتیم/با بوی کال سیبها بودیم/آینده را از شاخه میچیدیم/در لحظهها تنها رها بودیم[در باغ سیب] -در بغل گرفته است/چشمه عکس ماه را/بس که دختر آمده/خسته کرده راه را[دختر و چشمه] -میدویدم در دل مه/روی راه نرم و خاکی/ میرسید از دورترها/بوی پونه،بوی پاکی [جاده،مه،ده] در کنار این مضمونهای دلانگیز،گاهی شاعر متأثیر از نگاه کردن به سرودن پرداخته و از گسترهء اندیشهء خود جدا شده است که این جدایی چندان دلچسب به نظر نمیرسد؛هرچند که نوعی تجربه به شمار میآید: -دل من شعری را میخواهد/که به اندازهء تنهایی من/حرف خود را بزند."