خلاصه ماشینی:
"از آنجا که این متون متعلق به قشر روشنفکران معاصر است و از آثار پیشرو در ادبیات مدرن محسوب میشوند،قطعا نمیتوان آنها را نمایانگر تمام جهانبینیها و طرز تفکر حاکم در آن عصر-به خصوص جهانبینی عامهء مردم-انگاشت.
هدف از بررسی داستانهای کوتاه منتخب-که دست چینی از آثار تالیف شده طی سالهای 1920 تا 1975 است-تحلیل و بررسی هرچه دقیقتر این آثار،به منظور ارائهی تفسیری همه جانبه از جهانبینی نهفته در آنهاست.
در این برداشت شناخت شناسانه،سعی شده تا در فصل پایانی،جهانبینی انقلاب اسلامی-آنگونه که پنداشته شده-تبیین شود،و تحلیل انجام شده در این مقطع،صرفا تفسیری«ادبی»و شخصی از تاریخ،جهانبینی و ایدئولوژیهای ایران معاصر است و ارتباط مستقیمی با فصلهای قبلی ندارد.
2 تحلیل آثار در این کتاب،براساس نظریهء ژانر داستان کوتاه قوام آمده است(منظور همان حکایت یا داستان کوتاه در ادبیات کلاسیک اروپاست،و نباید با رمان یا رمان کوتاه اشتباه شود).
7 داستان کوتاه غربی برای اولین بار در اوایل قرن بیستم وارد جامعهء ادبی ایران شد.
البته ژانر داستان کوتاه غربی را نیز میتوان با تمام ابعاد و مفاهیمش،یکی از عناصری دانست که بر مبانی فرهنگ،فلسفه و جامعهء ادبی بیشترین تأثیر را داشته است.
اما تمام این نویسندگان بهطور مساوی محصول تکوین فرهنگ و جامعهء خویش هستند،با توجه به تحصیلات و طرز تفکرشان،و به عنوان قشر روشنفکر بهتر میتوانند مفسر وقایع مهم و تفکرات جاری در ایران عصر پهلوی باشند.
(1)-باید اضافه کنم که من تقریبا تمام آثار نویسندگان مذکور را به زبان فارسی خواندهام،و اگرچه این مطالعات به سرعت انجام گرفت اما صدمهای به تحلیلهای به عمل آمده در فصلهای آتی وارد نکرده است."