خلاصه ماشینی:
"این کلمهها نه تنها در جای جای و لابهلای برگهای دوازده دفتر وی به چشم میخورند بلکه شاعر از این کلمهها استفادهء بسیار فوق العاده کرده است و این ویژگی در شعر هیچ شاعر دیگر دیده نمیشود.
در فصل دوم تصویرهایی را بررسی میکنیم که شاعر با کلمات در نظر گرفته، ساخته و به فرهنگ بسیار گستردهء شعر فارسی اضافهء شایانی کرده است؛و در فصل سوم به شعرهایی میپردازیم که در آنها کلمات موردنظر به معنای اصلی و دستوری به کار برده شدهاند.
شاعر تصویری اندوهگین و بیمناک را جلو چشمان ما مجسم کرده که در این قحطسال دمشقی،در این دریای ظلمت و تیرگی بسیار سرد هر واژه مانند یک آدم بیچاره در لجن افتاده است و از وجود خویش تشویش دارد.
شاعر برای واژه نوعی تشخیص قایل شده که مثل یک انسان بدون چاره در لجنزار زندگی وجود خود را گم کرده است،و در این قحطسال دمشقی که مردم عشق را به فراموشی میسپارند،نیاز به آن است که واژهها حرمت خود را نگاه دارند و هستی خود را از دست ندهند.
در مصرع اول«باران»منادا قرار گرفته و شاعر برای آن شخصیتی قایل شده که سرود میسراید(تشخیص)و در مصرع دوم در ترکیب جدید«واژگان شسته»صفت شسته به واژه اضافه شده یا میتوان گفت که"واژه"به چیزی تشبیه شده که امکان شستن آن فراهم است.
صفت«پر آزرم»به واژه اضافه شده و شاعر برای آن تشخیص هم قایل شده است و سؤال میکند که در این خشکسالی ترانه بر لب لاله برگان صحرا آن همه واژگان پر آزرم (مهربان و منصف و دادگر)ترجمان کدام سرود هستند؟ 2."