خلاصه ماشینی:
"در عین اینکه نوروز جان ما را مینوازد و بهجت و سروری خاص از نو شدن به ما دست میدهد،ذهن ما نوروز را میشکافد و میخواهد سر از چیستی آن درآورد،و میخواهد بداند که چرا ما نوروز را عزیز میداریم؟آیا به راستی دوست داریم که در اثنای این عید،خود را به زمان مقدس پیوند دهیم و یا گریز از سنگینی زمان و تهی شدن از آن مایه سازوکار برای برپایی و تلاش برای تداوم آن است؟ در رسالهء کوچک مه فروردین روز خرداد-که چندین بار از پهلوی ساسانی به فارسی ترجمه شده-دربارهء کارهای بزرگ و کوچکی که در این روز(روز ششم فروردین)انجام شده یا انجام خواهد شد مطالبی در نهایت ایجاز آورده شده است.
در صفحهء هفتاد و چهار مؤلف گویا فراموش کرده که در چند صفحه پیش با قاطعیت دربارهء برپایی و بزرگداشت نوروز در عهد هخامنشی سخن گفته بود،نوشته است:اگرچه آگاهی دقیقی از نوروز دوره هخامنشی در دست نیست،اما،دراینکه آیینهای این جشن فرخنده در آن روزگار مرسوم بوده است،تردیدی نیست.
در بخش نوروز در دوران ساسانیان،چنین آمده که در این دوره در دربار ساسانی این جشن باشکوه و جلال بسیار برپا میشد،و نویسندگان اسلامی که به دوران ساسانیان نزدیکتر بودند مفصلا آن را بیان کردهاند،مؤلف در این بخش مطالبی را از سیر الملوک خواجه نظام الملک نقل کرده که دارای برجستگی خاصی است و آن عبارت است از اینکه شاهان ساسانی چگونه در نوروز داد مردم را میدادهاند و سخن را به اینجا رسانیده که از وقت اردشیر تا به روزگار یزدگرد همه بر این جمله بودند."