خلاصه ماشینی:
"الگوی مدیرگرایی مبتنی بر اصول زیر است: 1-توجه ویژه به مدیریت به جای خط و مشی؛ 2-لزوم ارزیابی عملکرد و کارآیی؛ 3-تبدیل دیوانسالاری به سازمانهای مبتنی بر بازار؛ 4-کاهش هزینهها؛ 5-استفاده از کسبهای ویژهای از مدیریت براساس انگیزههای پولی،قراردادهای کوتاهمدت،آزادی و نتایج.
مقایسه الگوهای سنتی و مدیریت دولتی نوین مبانی اصلی الگوی سنتی اداره امور دولتی، اصولگرایی و وجود یک بهترین روش اداره است که از طریق فرآیندهای دیوانسالاری و ساختارهای سلسلهمراتبی انعطافناپذیر اجرا میشود.
کاربرد این تئوری در بخش دولتی منجربه برهم خوردن نظام پاسخگویی میشود زیرا مدیران دولتی نمیدانند که صاحبان اصلی سود(مردم یا دولت را میتوان صاحبان اصلی در بخش دولتی تلقی کرد)درهرمورد انجام چه کارهایی را از آنها انتظار دارند.
آنچه که در مورد سیر تکوین تئوری مدیریت دولتی نوین میتوان گفت این است که این تئوری بسیاری بنیادیتر از کاهش اندازه دولت یا حاصل تغییر نظریههای اقتصادی میباشد.
جدول زیر فرآیند تغییر قالب فکری در اداره امور عمومی از دهه 0791 تا 0991 را نشان میدهد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) مدیریت دولتی نوین به دنبال اصلاح روشهای اداره امور بخش عمومی است بهگونهای که دولت و سازمانهای دولتی کارآمدتر و بهتر عمل کنند.
آزبورن و گیبلر توصیههای زیر با بهعنوان اصول و مبنای دولت خوب و کارآفرین ارائه دادهاند: 1-نظارت به جای اجرا: دولتها به جای اینکه خود تأمینکننده خدمات موردنیاز جامعه باشند از طریق تأمین زمینهها و تسهیلات لازم برای انجام امور توسط مردم،ناظر بر اداره امور گردند."