خلاصه ماشینی:
"هنگامی که تعداد موارد ترک خدمت، انگشتشمار است میتوان آن را تا حدودی طبیعی تلقی نموده و به دیده اغماض نگریست؛اما تکرار و شیوع این رفتار نه تنها سبب اتلاف زمان و عمر شخص کاریاب میشود،بلکه موجب از میان رفتن بخشهای قابل توجهی از تجربیات اندوخته سازمان و هرز رفتن سرمایهگذاری مادی و معنوی انجام شده برای آموزش و تطبیق مهارتهای افراد با نیازهای سازمان متبوع نیز میگردد و در نهایت در سطح ملی این پدیده سبب افت بهرهوری و کندی رشد و توسعه صنایع میشود.
مشکلات اقتصادی ذکر شده در راه تشکیل سیاستهایی از قبیل کاهش مالیات بر درآمد کارکنان بخش تولید و صنعت و ایجاد تسهیلاتی برای اعطای وامهای درازمدت به این بخش از نیروی کار کشور،میتواند سبب کاهش علاقه افراد به ترک خدمت و رویگردانی آنان از مشاغل کاذب گردد.
گرچه این مشکلات گسترهء وسیعی را در برگرفته و (به تصویر صفحه مراجعه شود) محدود به چند موضوع خاص نمیشود،اما در میان شایعترین آنها میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: @باید اذعان نمود که متأسفانه هنوز هم بسیاری از شرکتها و مؤسسات کشورمان براساس نگرش و نحوه تفکر سازمانی نوع x و خطوط مدیریتی ترسیم شده در اوایل قرن بیستم اداره میشوند.
در سازمانهایی که گرفتار این معضل هستند، معمولا ترکیب پرسنلی که ترک کار میکنند بیشتر شامل قشر تحصیلکرده و متخصصانی است که تا حدودی دارای قدرت انتخاب بیشتری بوده و امکان (به تصویر صفحه مراجعه شود) در نظر داشته باشید که بخشی از آینده سازمان و رشد و اعتلای آن وابسته به افرادی است که دارای سطح انگیزش قوی و بالاتر از دیگران میباشند؛بنابراین عدم توجه کافی به این دسته از افراد به منزله از دست دادن آنهاست."