خلاصه ماشینی:
"به همین جهت،در این تحقیق در مرحله نخست رابطهء بین درآمد به عنوان منافع مادی و تحصیل-با فرض یکسان در نظر گرفتن جنس و تجربهء کاری و مدت زمان بیکاری افراد-مورد بررسی قرار گرفته است و در مرحله بعدی اصولا میبایست ارتباط بین منافع غیر مادی و تحصیل تجزیه و تحلیل شود که در این قسمت بحث آن به میان نیامده است.
بکر تأکید دارد که آموزش عام معمولا بازدهی نیروی کار را در سالهای اشتغال افزایش میدهد و این افزایش بازدهی در سایر مؤسسات نیز میتواند مورد استفاده فرد و مؤسسه قرار بگیرد و بدلیل اینکه تجربهء کاری عام قابل انتقال به سایر مؤسسات است،وی نتیجهگیری میکند که آموزش عمومی در حین کار بیشتر به نفع فرد میباشد؛بنابراین،فرد بدلیل بهرهمندی از این منفعت میبایست در مدت آموزش سطح درآمدی کمتر از سطح درآمد واقعی قبول و دریافت نماید.
از طرف دیگر،آموزش خاص در حین کار بدلیل اینکه بازدهی فرد را در مؤسسهای خاص بالا برده و قابل انتقال به سایر مؤسسات که در *شولتز نشان میدهد که قسمت کمی از تغییرا در درآمد ملی ناشی از تغییر در سرمایههای فیزیکی جامعه است و سهم قابل توجهی از تغییرات تولید ناخالص ملی میتواند بدلیل سرمایهگذاری بر روی نیروی انسانی باشد و نقش سرمایهء انسانی در تولید ملی را اساسی میداند.
آزمون مدل با استفاده از رگرسیون چندگانه انجام شده و اطلاعات مندرج در جدول شماره(3)نمو (ūūūR2)R2 را در ارتباط با رابطهء بین میزان درآمد و سالهای تحصیل وقتی که جنس،تجربهء کاری(عام و خاص)و دوره بیکاری کنترل شوند را نشان میدهد."