چکیده:
بررسی ساختاری دستانهای عاشیقی در فرآیند شکلگیری و تکامل این ژانر (فرم) ادب شفاهی، هدف اصلی این پژوهش است. برهمین اساس این سئوال پیش میآید که دستانهای عاشیقی عصر صفوی دارای چه ساختاری بوده و اسکلت وجودی آنها چگونه شکل گرفته است؟ در این راستا دستانهای «اصلی و کرم»، «عاشیق غریب و شاهصنم»، «طاهر و زهره»، «نوروز و قنداب»، «شاه اسماعیل و عرب زنگی»، «آرزو و قنبر»، «عباس و گلزار» و «شاه اسماعیل و گولگز» مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. این پژوهش نشان میدهد که دستانها پس از پایان دورهی حماسه ظهور کردهاند و جمعبندی نظریات فولکلورشناسانی چون پرتو نائیلی بوراتاو، محرم ارگین، حسین اسماعیلاوف و محمدحسین طهماسب مبین این نکته است که ظهور دستانهای عامیانه عاشیقی برای پر کردن فضای باقی مانده از حماسههای قرن 15 میلادی و قرون قبلی است. داستانهای دده قورقود نیز به عنوان محصول دورهی گذار از داستان حماسی به داستان عامیانه پذیرفته میشوند. یافتههای دیگر پژوهش نشان میدهد که ساختار دستانها ضمن اینکه شالودهی اصلی حماسهها را حفظ کردهاند، تغییراتی بنیادی یافته و شخصیتهای متفاوتی نیز خلق کردهاند.
The main behind this study is the morphological analysis of Ashiq stories in the process of formation and development of this genera of folk literature. Hence, a question arises as to: what morphological structure did Ashiq stories have in the Safavidera and how were they formed? In so doing , stories including "Asli and Karam", "Ashiq Gharib and Shah Sanam", "Tahir and Zohreh", "Novruz and Ghandab", "Shah Esmail and Arab Zangi", "Arezo and Ghanbar", "Abbas and Golzar" and "Shah Esmail and Gulnaz" among them have closely been scrutinized.It is assertad that the advent of stories belongs to the end of epic period .the viewpoints of folklorists Iike partev naili boratav , Muharrem Ergin, Hossein Ismailov, and Mohammad Hossein Tahmasb show that the advent of common Ashiq stories serves as a complementary of the gap proceeding the epics of the 15 th century and the previous centuries. Dada Qorqud stories are also considered as a product of a transition period from epics to common stories. Finally, the results of the study reveal that not only has the structure of stories maintained the underpinning of the epics; it has also experienced seminal chenges and has created different characters.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ساختار دستانهاي عاشيقي با مطالعه تطبيقي هشت نمونه از آنها شامل «اصلي و کرم »، «عاشيق غريب و شاه صنم »، «طاهر و زهره »، «نوروز و قنداب »، «شاه اسماعيل و عرب زنگي»، «آرزو و قنبر»، «عباس و گلزار» و «شاه اسماعيل و گولگز» بررسي، و تلاش شده است با در نظر گرفتن ويژگيهاي مشترک دستانها کليت ساختاري آنها معرفي شود.
بر اين اساس او ساختار را در شکل گيري پديده هاي اجتماعي بسيار مهم و بنيادين ميداند که اگر تغييري در هر يک از جايگاه هاي ساختاري رخ بدهد، مراحل بعدي پديده ها و ساختارهاي متناوب ، آنها را تحت الشعاع خود قرار خواهد؛ هم چنانکه تغيير در هر يک از مراحل کهن الگو در دستانهاي عاشيقي مورد نظر مقاله بر مرحله بعدي داستان تأثير خواهد گذاشت ؛ به عنوان مثال قهرمان داستانهاي عاشيقي در يک مرحله اي جلاي وطن ميکند و مراحل بعدي داستان را ادامه ميدهد و ...
. ٢-١ روش شناسي پژوهش در اين مقاله ادبيات شفاهي عاشيق هاي آذربايجان به شـيوه اسـنادي و تحليـل محتـواي کيفي مطالعه شده و دستانهاي مختلف عاشيقي در دوره صفوي مورد بررسي قرار گرفته است .
دستان ، ريشه و فرايند تکاملي آن دستانها، داستان و قصه هايي است که از قرن شانزدهم ميلادي به بعد در ادبيات آذربايجان ، ايران ، ترکيه ٢٠ و برخي ديگر از کشورهاي همگن رواج يافته و معمولا توسط عاشيق ها يا اوزانها با سبک بياني آميخته از نثر و شعر و با ساز و آواز، رو در رو و چهره به چهره با مخاطب ، روايت شده است و به شيوه استاد ـ شاگردي در مکتب هنر عاشيقي از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود.