چکیده:
نگارنده این مقاله را در سه فصل مجزا تهیه و تنظیم کرده است. در فصل اول به تعاریف واژگان کلیدی از قبیل چیستی فرهنگ، چیستی بنیاد و چیستی هویت پرداخته و دربارة مبانی نظری انقلاب و تئوری نظام ارزشی دوورژه بحثهایی کرده است. در فصل دوم به طور مختصر پیشینة تاریخی انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار داده و به چند جنبش مهم از قبیل: جنبش تنباکو، جنبش مشروطه و جنبش ملی شدن نفت اشاره کرده است. در فصل سوم عوامل سقوط شاه و فروپاشی رژیم شاهنشاهی و انقلاب اسلامی را با توجه به مبانی نظریاش تحلیل و ارزیابی کرده و در انتها به نتیجهگیری و جمعبندی پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"نتیجهگیری با عنایت به تعاریف و تئوریهایی که در مورد بررسی قرار گرفت، اگر بپذیریم که عوامل اقتصادی و ساختاری و عوامل روانی و سیاسی مهمترین متغیرهای مستقل انقلاب اسلامی نبودند و در این خصوص از استدلالات اسکاچپول و میشل فوکو و دیگران هم بهره بگیریم و اگر بپذیریم که فرهنگ و ارزشهای مردم ایران موجب فروپاشی رژیم شاه و طلب حکومت اسلامی شده است، باید نقش اساسی اسلام و مکتب تشیع را در این خصوص مد نظر داشته باشیم.
آنچه به عنوان مکتب وحی مطرح است، آنچه به عنوان تحول درونی مطرح است (إن الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم [رعد: 11] ) که انسانها باید در خود پدید آورند و فوکو شیفته آن شده بود، آنچه به تحول و تلاش فکری و اندیشهای مربوط است و لازمة انقلاب و انقلابیگری است که شریعتی مطرح میکند و آنچه به عنوان منبع اندیشههای اسلام و شیعی مطرح است و قرآن، نهج البلاغه و روحانیتی که قرنهاست آن را حفظ کرده است به ویژه رهبری امام خمینی از آغاز دهه 40 تا پیروزی انقلاب اسلامی که خود در واقع نماد باور بزرگ شیعه به «ولایت» یعنی تجلیگاه ارزشهای والای اعتقادی شیعه از قبیل توحید، نبوت، امامت، عدل، معاد، نماز، حج، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری، جهاد، زکات، خمس و واجد آگاهی (فقه) و شجاعت و شعور و درک بالای مسائل و ضروریات سیاسی روز و مصلحت دین و دنیای مردم است؛ اینها همه زیربناها و بنیادهای انقلاب اسلامی است و آداب و رسوم ایرانی ما که با تشیع درآمیخته و در عید و عزا کسی را یارای مقابله با آن نیست و میتواند پایههای یک رژیم سیاسی را فرو بریزد چنانکه در انقلاب اسلامی شد و به تعبیر امام از محرم و صفر است که اسلام زنده میماند."