چکیده:
اسماعیلیان که به نامهای مختلف خوانده شده اند، شاخه ای از مذهب شیعه هستند که پس از امام جعفر صادق (ع )، امامت را حق اسماعیل و پسرش محمد می دانند. این سلسله، در دوران پرفراز و نشیب خود، تعامل ها و تقابل هایی را با حکومت های وقت داشته است که در این میان، نوع تعامل آنان با سامانیان به عنوان یکی از ایرانی ترین حکومت های تاریخ ایران،از اهمیت شایانی برخوردار است. لذا بر اساس ضرورت تبیین و بازشناسی تاریخ دوره سامانیان و نوع تعامل آنان با اسماعیلیان، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی مهمترین زمینه های اجتماعی تسامح سامانیان با اسماعیلیان پرداخته و پیامدهای آن را تبیین مینماییم. در این میان ریشه یابی علل و عوامل نفوذ و گسترش اسماعیلیه به ویژه در میان رجال سامانی و نقش و تدابیر رجال سیاسی و فرهنگی دو طرف در نتایج این مناسبات پرفراز و نشیب از دیگر مواردی است که این تحقیق در صدد تبیین آن است. نتایج این تحقیق بیانگر آن است زمینه هایی چون خاستگاه ایرانی سامانیان، سیاست باز مذهبی آنان، نفوذ اندیشههای شیعی نزد حاکمان سامانی و ثبات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی نسبی در خراسان و ماوراءالنهر از جمله عواملی بود که زمینه های تعامل مثبت سامانیان با اسماعیلیان را فراهم آورد که پیامد آن این بود اسماعیلیان توانستند با بهره گیری از این فرصت پیش آمده، در دعوت خویش توفیقهایی را به دست آورده و گستره دعوت خود را توسعه دهند.
The Ismailis who have been given various names are an extension of the Shiite religion and believe Ismael and his son are righteous for Imamate after Imam Jafar Sadegh. Through its ups and downs, this dynasty had interactions and confrontations with the incumbent governments among which their interaction with the Samanid, as one of the most Iranian government of the history, is significantly important. Therefore, based on the necessity of explaining and recognizing the history of the Samanids and the type of their interaction with the Ismailis, in this descriptive-analytical study, we will examine the most important social contexts of the Samanids' tolerance of the Ismailis and explain its consequences. In addition, rooting out the causes and factors of the Ismaili's influence and expansion, especially among the Samanids and the role and policies of the political and cultural leaders of the two sides in the results of these ups and downs, is another case that this study intends to explain. The results of this study indicated that areas like the Iranian origin of the Samanids, their open religious policy, the influence of Shiite ideas on the Samanid rulers and the relative economic, social and security stability in Khorasan and Transoxiana were among the factors that paved the way for positive Samanid interaction with the Ismailis which , in consequence, made the Ismailis able to take advantage of this opportunity to succeed in their invitation and to expand the realm of their invitation.
خلاصه ماشینی:
فرضيه اين تحقيق مبتني بر آن است که زمينه هايي چون خاستگاه ايراني سامانيان ، سياست باز مذهبي آنان ، نفوذ انديشه هاي شيعي نزد حاکمان ساماني و ثبات اقتصادي، اجتماعي و امنيتي نسبي در خراسان و ماوراءالنهر از جمله عواملي بود که زمينه هاي تعامل مثبت سامانيان با اسماعيليان را فراهم آورد که پيامد آن اين بود اسماعيليان توانستند با بهره گيري از اين فرصت پيش آمده ، در دعوت خويش توفيق هايي را به دست آورده و گستره دعوت خود را توسعه دهند.
ناجي، (١٣٧٨) در کتاب تاريخ و تمدن اسلامي در قلمرو سامانيان در فصل ششم تحت عنوان اديان و فرق به شيعه و خاندانهاي علوي که در شهرهاي از خراسان به ويژه نيشابور و مشهد طوس و در ماوراءالنهر در شهرهاي چون بخارا و سمرقند سکونت داشتند و سادات علوي در اين سرزمين ها مقامي بس ارجمند داشته اند فرقه اسماعيلي در منابع اين دوره به نامهاي چون باطنيه و قرامطه و ملاحده خوانده شده اند آغاز دعوت اسلامي در خراسان به سده سوم بازمي گردد و با جذب پيرواني حتي در بالاترين رده هاي کشوري و لشکري پايگاهي در قلب اسماعيليان به دست آوردند و در مجموع اين کتاب با مستنداتدقيق به ذکر داعيان اسماعيلي در فعاليتهاي سياسي و فرهنگي آنان و نقش و نفوذ آنان در ميان وزيران و بزرگان ساماني را تشريح کرده است .