چکیده:
جمشیدنامه، یکی از حماسههای منثور بیسابقۀ ادب فارسی است که گزارش بدیع آن منحصر بر احوال جمشید پیشدادی بوده و از این منظر، میتوان آن را در شمار روایتهای مستقلّی نظیر: گرشاسپنامه و کوشنامه قرار داد که با فراز و فرودهای زندگی یکی از شخصیّتهای اساطیری ایران مرتبط است. راوی جمشیدنامه کوشیده تا بر برههای تاریک و مبهم از زندگانی جمشید متمرکز شود که تمامی منابع ادبی و تاریخی در رابطه با گزارش آن معطّل ماندهاند. آنچه از جمشید در شاهنامه و دیگر آبشخورها ذکر شده، بیشتر بر عصر پادشاهی، زوال و قتل جم به فرمان ضحّاک محدود شده است، امّا جمشیدنامه برخلاف دیگر منابع، به طور مشخّص، تنها به وقایع پیش از رویارویی جمشید با ضحّاک نظر داشته و توصیف راوی از زندگی شگفت جمشید، دورۀ زمانی کودکی تا پادشاهی او بر هفتاقلیم را در بر میگیرد. پژوهش حاضر، برای نخستین بار به روش استقرایی بر آن شده تا ضمن معرّفی حماسۀ جمشیدنامه، مشخّصات دستنویسهای فارسی، ترکی، اردو و دیگر نسخ همنام ناشناختۀ آن را بررسی کند.
Jamsid nameh is an unprecedented prose epic in Persian literature that its original report was limited to the life of jamsid pishdadi and from this point of view, it can be considered as an independent narration such as: Garsasp-nama and Kush nameh which is related to the ups and downs of life of one of the mythological characters of Iran. The narrator of Jamsid nameh has tried to focus on the dark and obscure moments of Jamsid's life which all literary and historical sources have been suspended in relation to its reporting. What is mentioned about Jamsid in sahnameh and other sources is more limited to the era of the monarchy, the decline and murder of Jam by the order of Zahhak, but unlike other sources, Jamsid nameh specifically refers only to the events before Jamsid's encounter with Zahhak and describes The narrator of Jamsid's wonderful life covers the period from childhood to his reign on earth. For the first time, the present study has been inductive in order to introduce the epic of Jamsid nameh, to examine the characteristics of Persian, Turkish, Urdu manuscripts and the other same name & unknown manuscripts.
خلاصه ماشینی:
به نظر میرسد که ژول مول با توجّه به تسّلط متن شناختی قابل ملاحظه ای که در ادب حماسـی داشته ، نخسـتین پژوهشـگری باشـد کـه در دیباچـۀ تصـحیح خـود از شـاهنامۀ فردوسـی، در مـورد جمشیدنامه سخن گفته و یادآور شده که متن یکی از تراجم ترکی منظـوم یـا منثـور آن را مطالعـه کرده است ، اّما بخشی از ارزیابی او اصلاً طرف نسبت با محتوای چهـار نسـخۀ فارسـی جمشـیدنامه نبوده ، زیرا داوری مول محدود به خوانش دست نویس غیر اصیلی از ترجمۀ ترکی روایتی است که به دلیل دخل و تصرّف مترجم ترکی، ارتباطی هم با جمشید پیشدادی ندارد: «چند منظومۀ دیگر هم هست که عنوان خود را از نام هـای موجـود در تـاریخ ایـران گرفته انـد، ولی حّتی نمیتوان آن ها را در شمار رمان هـای تـاریخی آورد، ماننـد: جمشـیدنامه کـه هـیچ وجـه مشترکی با داستان های جمشید ندارد و قهرمان آن پسر یکی از پادشـاهان چـین و سراسـر پرداختـۀ ذهن مؤّلف است » (مول ، ١٣٥٤: ٥٦).
دست نویس کتابخانۀ فرهنگستان علوم تاجیکستان [نشانۀ اختصاری: ت ٢] مشخّصات در فهرســت دســت نویس های انســتیتوی شرق شناســی فرهنگســتان علــوم تاجیکســتان ، مشخّصــات نسخه ای فارسی در یک جلد به شمارة (٢٩٥١) در ابعاد (١٤,٥ × ٢٥,٥سم ) ثبت شده است که چند روایت داستانی را در بر میگرفته و نخستین بخش آن با عنوان «داستان جمشید و بهرام ختایی» ذیل هفده سرفصل ترتیب یافته است (← موجانی، ١٣٧٦: ٣٣٠ ؛ دانش پژوه ، ١٣٥٨: ٣/٩).