چکیده:
تفسیر اجتماعی از گرایشهای نوپدید تفسیری و از رخدادهای تأثیرگذار در تفسیرنگاری معاصر است. روشن است که این پدیدۀ جدید، بهسان هر پدیدۀ فکری و اجتماعی دیگر، ناگهانی و در خلأ پدید نیامده است. این پژوهش در پی پاسخ این پرسش است که تفسیر اجتماعی در بستر کدام عوامل شکل گرفته است. نوآوری پژوهش حاضر، در پیش گرفتن رویکرد همزمانی، بهعنوان یکی از شیوههای نوین و کارآمد پژوهشی، برای یافتن پاسخ این پرسش است. رویکرد همزمانی یک پدیدۀ تاریخی را در برهۀ خاصی از تاریخ رصد میکند تا از جمله، زمینههای شکلگیری آن را برنماید. برهۀ تاریخی مرتبط با این پژوهش، فاصلۀ چنددههای اواخر سدۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بیستم میلادی است. درنگ در تحولات این برهه نشان میدهد که تفسیر اجتماعی بر بسترهایی چون ناکارآمدی تفسیرنگاری سنتی در پاسخگویی به مقتضیات جدید، هجوم چندجانبه به اسلام و ارزشهای دینی، تأثیرپذیری نواندیشان مسلمان از جنبش اصلاح دینی در اروپا، نقشآفرینی قرآن در نهضت اصلاح دینی معاصر در جهان اسلام و شخصیت اجتماعی مفسران معاصر شکل گرفته و پس از آن و حتی تا زمان حاضر نیز در تفاسیر دیده میشود.
Social exegesis is one of the emerging trends in the Quranic Commentary and one of the influential events in contemporary hermeneutics. It is clear that this new phenomenon, like any other intellectual and social phenomenon, did not appear suddenly and in a vacuum. This research seeks to answer the question that which factors were effective in forming the Social exegesis of the Quran. The innovation of the current research is to take the Synchrony Approach as one of the new and efficient research methods to find the answer to this question. The Synchrony Approach observes a historical phenomenon in a certain period of history in order to show, among other things, the contexts of its formation. The historical period related to this research is the interval of several decades between the end of the 19th century and the beginning of the 20th century. The pondering of the developments of this period shows that social exegesis was formed due to the factors such as the inefficiency of traditional exegesis in responding to new requirements, the multifaceted attack on Islam and religious values, the influence of modern Muslim thinkers from the religious reform movement in Europe, the role of the Quran in the contemporary religious reform movement in the Islamic world, and the social personality of contemporary exegetes. This movement can be seen in the commentaries written after that era and even up to the present time.
خلاصه ماشینی:
درنگ در تحولات این برهه نشان میدهد که تفسیر اجتماعی بر بسترهایی چون ناکارآمدی تفسیرنگاری سنتی در پاسخگویی به مقتضیات جدید، هجوم چندجانبه به اسلام و ارزشهای دینی، تأثیرپذیری نواندیشان مسلمان از جنبش اصلاح دینی در اروپا، نقشآفرینی قرآن در نهضت اصلاح دینی معاصر در جهان اسلام و شخصیت اجتماعی مفسران معاصر شکل گرفته و پس از آن و حتی تا زمان حاضر نیز در تفاسیر دیده میشود.
اهتمام فراوان مفسران معاصر برای استنباط و ارائۀ دیدگاه قرآن دربارۀ نظام حکومتی اسلام، جایگاه و گسترۀ آزادیهای فردی و اجتماعی، نظام حقوق زن، نظام اقتصادی اسلام، چگونگی تعامل و همزیستی با پیروان ادیان دیگر و راههای برونرفت از بحرانهای اخلاقی جامعه، برخی از مهمترین مباحث جدید است که در تفاسیر اخیر طرح و بررسی گردیده و مفسران کوشیدهاند با بازگشت به قرآن و بازخوانی دوباره پیامش، بدانها پاسخ دهند (از جمله نکـ: رشید رضا، 1947م، ج3، 39 و ج5، 119؛ قطب، 1412ق، ج1، 391 و ج5، 3168؛ طباطبایی، 1417ق، ج1، 472 و 533؛ ج2، 348؛ ج4، 124؛ ج6، 132؛ ج5، 496؛ فضلالله، 1419ق، ج5، 416 و ج6، 348).
در تحلیل اثرپذیری تفسیرنگاری معاصر از این رخداد مهم فکری و فرهنگی میتوان گفت، تغییر نگاه متفکران مسلمان به کتاب مقدس خود یعنی قرآن و ضرورت تفسیر و تبیین دوبارۀ آن، تا حدود زیادی متأثر از اندیشۀ نواندیشان اروپاییِ جنبش پروتستان و اصول مورد اشارۀ ایشان بود.
حاصل آنکه نهضت اصلاح دینی در اروپا را که از مهمترین ویژگیهایش توجه دوباره به کتاب مقدس و تفسیر آن با نگاهی جدید بود میتوان از عواملی دانست که همزمان با شماری دیگر از تحولات فکری و اجتماعی، در جهتدهی به فرایند تفسیرنگاری معاصر و از جمله پیدایش گرایشهای جدید تفسیری اثرگذار بود (مراد، 1362ش، 39).