چکیده:
نمادها تصویرهایی قدرتمند هستند که انبوهی از مفاهیم و اساطیر فرهنگی را در قالب یک خوشۀ معنایی صورتبندی میکنند. این خوشههای معنایی طی فرایندهای خلاق ادبی تولید میشوند و بخشی از حافظۀ فرهنگی ما را تشکیل میدهند. یکی از این نمادها که در متون ایرانی قبل از اسلام تولید شده و در حافظۀ فرهنگی جامعۀ پس از اسلام باقی مانده و در صورتبندیهای جدیدی در سنت شعری و عرفانی فارسی استمرار یافته، سیمرغ است. این صورتبندیهای متعدد نشان میدهد که سیمرغ در فرهنگ ایرانی به یک دال مرکزی تبدیل شده و بازخوانی بینامتنی کدهای رمزگذاری شده در آن میتواند تفکر اسطورهای و سنت فکری رمزآلود انسان ایرانی در سدههای گذشته را برای نسل جدید فهمپذیر کند. با عنایت به این موضوع، مقالۀ حاضر با تکنیک قرائت تنگاتنگ و با تکیه بر شواهد متنی موجود در پیکرۀ ادبیات پیشااسلام و پسااسلام میکوشد ضمن تاکید بر سمبلیسم غنی این پرنده، سیر تطور معنایی آن را در دورههای مختلف تاریخی تا قرن هفتم واکاوی کند و چرایی و چگونگی این چرخشهای معنایی را به یک مسئله تبدیل کند. بر این اساس، مقالۀ حاضر تلاش میکند به این سؤال پاسخ دهد که سیمرغ در پیکرۀ متون ادبی پسااسلام چه تفاوتی با متون پیش از اسلام دارد و در صورتبندیهای متعدد آن چه نوع دستکاریهای خلاقانهای در صورت و محتوای آن رخ داده است؟
Symbols are powerful images that articulate a set of cultural and mythological concepts in certain semantic clusters. These clusters produced through creative literary processes constitute a part of our cultural memory. One of the symbols is Simurgh that was generated in the pre-Islamic Persian texts and continued to remain in the cultural memory of the post-Islamic Iran. It has continued in the form of new articulations in Persian poetry and mysticism. These multiple articulations show that Simurgh in the Iranian culture has become a central signifier. Thus, an intertextual re-reading of the signifieds encoded in it can make the tradition of mythological and symbolic thought in the Iranian universe comprehensible for the new generation. Accordingly, by drawing on textual evidence from both the pre-Islamic and post-Islamic body of literature and by adopting the technique of close reading, the present paper makes an attempt to shed light on the rich symbolism of this bird in order to explore its semantic developments throughout the history. Moreover, it discusses how and why these semantic turns have taken place. On this basis, the present paper makes an attempt to answer this question: What is the difference between Simurgh in the pre-Islamic and post-Islamic literary texts and what creative manipulations in its form and content have taken place over time?
خلاصه ماشینی:
يکي از اين نمادها که در متون ايراني قبل از اسلام توليد شده و در حافظۀ فرهنگي جامعۀ پس از اسلام باقي مانده و در صورت بنديهاي جديدي در سّنت شعري و عرفاني فارسي استمرار يافته ، سيمرغ است .
بر اين اساس ، مقالۀ حاضر تلاش ميکند به اين سؤال پاسخ دهد که سيمرغ در پيکرة متون شاپا الکترونيکي ٦٧٧٩-٢٦٧٦ ادبي پسااسلام چه تفاوتي با متون پيش از اسلام دارد و در صورت بنديهاي متعددش ، چه نوع دست کاريهاي خلاقانه اي در صورت و محتواي آن رخ داده است ؟ نوع مقاله : علمي- پژوهشي کليدواژه ها: سيمرغ ، نماد، چرخش معنايي، حافظۀ فرهنگي، خوانش بينامتني ارجاع به اين مقاله : پورنامداريان ، تقي؛ بيات زرند، الهه (١٤٠٢)، واکاوي تحول معنايي نمادين سيمرغ در ادب فارسي ، زبان و ادب فارسي (نشريۀ سابق دانشکدة ادبيات دانشگاه تبريز)، (٢٤٧) ٧٦، ٢٤-١.
٢. پيشينۀ تحقيق در چندين مقاله پژوهش هايي درباره بعضي از ويژگي هاي سيمرغ شده است ؛ مقالۀ «سيمرغ در چند حماسه ملي » احمد طباطبايي در نشريۀ دانشکدة ادبيات دانشگاه تبريز (سال ٨، شماره ١) به بررسي سيمرغ در شاهنامه و دو حماسۀ ديگر مي پردازد و نشان ميدهد که چگونه نقش پرنده اي تأثيرگذار، تضعيف ميشود.
يوسف نّيري در مقالۀ «سيمرغ در جلوه هاي خاص و عام » چاپ شده در مجلۀ علوم انساني و اجتماعي دانشگاه شيراز (١٣٨٥، شماره ٣) سيمرغ را در متون فلسفي و بيشتر عرفاني بررسي کرده است .