چکیده:
شاهنشاهی هخامنشی پس از شکلگیری در جنوب غربی ایران امروزی بهوسیله کوروش بزرگ، نیرومندترین دولت آریایی بود که تا این زمان شکل گرفته بود و بر بیشتر قدرتهای بزرگ آسیای غربی غلبه نمود. یکی از اهداف کوروش تسخیر مصر بود، و پسرش کمبوجیه در سال 525پ.م، توانست مصر را فتح کند. جانشین او، داریوش اول دست به اقدامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گستردهای برای اداره ساتراپیهای سراسر شاهنشاهی، بهویژه در مصر زد و همین عوامل سبب گردیدند تا منابع مصری از او به عنوان فرعون بزرگ و قانونی یاد کنند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اقدامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داریوش بزرگ در جغرافیای مصر است و اینکه بر پایه تطبیق منابع موجود کهن و نو، سیاستهای داریوش را در اداره این ساتراپ کهن بررسی و نقش او را در اداره ساتراپی مصر ارزیابی نماییم. بر پایه این اسناد، میتوان داریوش را یکی از شاهان بزرگ دوران باستان دانست که نبوغ خاصی در اداره شاهنشاهی و ساتراپیها داشته است
After establishing the Land of Persia by Cyrus the Great, The Achaemenid Empire, as the most powerful Aryan state, conquered most of the great powers of Asia. After the death of Cyrus, Cambyses invaded Egypt in 525 BC and occupied it by taking advantage of country's turbulent condition and dissatisfaction of people. Darius I did many important actions in that country, including the development of roads, Religious reform, developing laws, and excavating the Nile channel. All these factors led him to be considered as the great and legal pharaoh.This research is a library research and written as descriptive-analytical. The purpose of this study is to examine the various dimensions of Iran-Egypt relation during the time of Darius I..Through conducting this study, we can conclude that after the conquest of Cyrus over many adjacent territories such as Lydia, Babylon and the eastern part of the country, Cambyses was able to add one of the largest civilization centers of that era, Egypt, to his father's property. Also Dariush I, after gaining power, paid special attention to Egypt, because he wanted to expand the Achaemenid realm. Furthermore, Egypt was a civilized and wealthy country, thus he could increase the wealth of his own nation and at the same time weakened the Greek Empire by not allowing them to obtain Egypt’s wealth.
خلاصه ماشینی:
و سرانجام داريوش براي اداره اين ساتراپي تا چه اندازه دنباله رو سياست هاي شاهان پيشين و بومي مصر بوده است ؟ کليدواژه ها: مصر، داريوش اول ، هخامنشي، ساتراپ ، پارس ١-دانشجوي گروه تاريخ ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامي، نجف آباد، ايران .
م يعني چهار يا پنج سال پس از به تخت نشستن عازم مصر شد به نظر ميايد علت اين سفر دو چيز بود:يکي اينکه از مصريان که از کمبوجيه دل شکسته و ناراضي بودند دلجويي نمايد،دوم اينکه به وسيله مقامات امنيتي خود آگاه شد که آرياند ساتراپ ايراني مصر بر عليه داريوش اقداماتي را انجام داده است .
م يعني چهار يا پنج سال پس از به تخت نشستن عازم مصر شد،علت اين سفر دو چيز بود:يکي اينکه از مصريان که از کمبوجيه دل شکسته و ناراضي بودند دلجويي نمايد،دوم اينکه به وسيله مقامات امنيتي خود آگاه شده بود که آرياندس والي ايراني مصر بر عليه داريوش اقداماتي را انجام داده است (خداداديان ،١٣٧٨: ١٢٦-١٢٥).
(Schmitt, 2009: 141 & Tolman, 1893: 43 با توجه به مطالب گفته شده مي توان درباره اهميت حفر ترعه نيل و نيز هدف داريوش از انجام اين کار به اينصورت اظهار نظر کرد:جدا کردن اهداف استراتژيک و تجارتي داريوش از يکديگر کار دشواري است ،و با توجه به اينکه سه مورد از حاصلخيز ترين و پر جمعيت ترين سرزمين هاي رودخانه اي جهان آن روز(يعني نيل ،دجله و فرات )در تصرف او بودند،برقراي ارتباط دريايي از بالاترين اولويت برخوردار بود.