چکیده:
عصر انتظار، به دلیل ظاهر نبودن امام معصوم، الزامات و رفتارهای خاصی دارد و خوانشهای مختلف در مورد منجی موعود و انتظار، زمینه به وجود آمدن مکاتب و جریانهای مختلف در جامعه شیعی را سبب شده است. در میان خوانشهای مختلف شیعه از مسئله انتظار، به عنوان یکی از دغدغههای شیعیان، این نوشتار درصدد بررسی و مقایسه دو دیدگاه مهم «انجمن حجتیه» پیش از انقلاب اسلامی، و «مکتب سردار قاسم سلیمانی»، به عنوان یکی از شاخههای بنیانی نهضت امام خمینی در نهادینه کردن اصول انتظار بعد از انقلاب و تبدیل مفاهیم انتظار منفعل و فردی، به انتظار سازنده و پویا است که درعین توجه به فردیت، انتظار اجتماعی را نیز معنا میکند.
مقاله پیشرو، از حیث زمانی، به سالهای بهوجودآمدن انجمن حجتیه و سالهای زیست سردار قاسم سلیمانی نظر دارد و از حیث قلمرو، متوجه ایران، به خصوص قبل و بعد از انقلاب اسلامی است. یافتههاحاکی از آن است که عصر انتظار از دوره انتظار فردی، با نگاه انجمن حجتیه و تکیه بر اسلام سنتی، دعا و توسل صرف، گذر کرده است و با پیروزی انقلاب اسلامی به دوره انتظار اجتماعی با دیدگاه امام خمینی وارد شده و شاگردانی در مکبتش تربیت کرده است، همچون سردارسلیمانی که خود مکتب ساز شده و زمینه سازی ظهور را هم به صورت فردی و هم جمعی در بعد جهانی عملیاتی کرد. این جستار به صورت توصیفی-تحلیلی با استفاده از روش گردآوری کتابخانهایی و بهرهگیری از اسناد و آرشیوهای موجود، پژوهشهای رسمی و معتبر به نگارش در آمده است.
خلاصه ماشینی:
در میان خوانشهای مختلف شیعه از مسئله انتظار، به عنوان یکی از دغدغههای شیعیان، این نوشتار درصدد بررسی و مقایسه دو دیدگاه مهم «انجمن حجتیه» پیش از انقلاب اسلامی، و «مکتب سردار قاسم سلیمانی»، به عنوان یکی از شاخههای بنیانی نهضت امام خمینی در نهادینه کردن اصول انتظار بعد از انقلاب و تبدیل مفاهیم انتظار منفعل و فردی، به انتظار سازنده و پویا است که درعین توجه به فردیت، انتظار اجتماعی را نیز معنا میکند.
یافتههاحاکی از آن است که عصر انتظار از دوره انتظار فردی، با نگاه انجمن حجتیه و تکیه بر اسلام سنتی، دعا و توسل صرف، گذر کرده است و با پیروزی انقلاب اسلامی به دوره انتظار اجتماعی با دیدگاه امام خمینی وارد شده و شاگردانی در مکبتش تربیت کرده است، همچون سردارسلیمانی که خود مکتب ساز شده و زمینه سازی ظهور را هم به صورت فردی و هم جمعی در بُعد جهانی عملیاتی کرد.
آثار اشاعه فرهنگ منتظر و بی تاب بودن درمقوله انتظار، بنابر این دو نظریه در جامعه چگونه خود را نشان داده است؟ این نوشتار به دنبال بیان ضرورت اندیشه انتظار در جامعه با قالب تفکر جنبشهایی سنتی همچون انجمن حجتیه و تفکر مقابل آن، یعنی مکتب سردار سلیمانی میباشد، و در پی دستیابی به این هدف است که انسان منتظر چگونه میتواند از اندیشهها و افکار موجود (چه درست و چه نادرست، ناقص یا کامل) به منظور رشد جامعه مهدوی بهره گیرد؟ آنچه به عنوان فرضیه در این پژوهش نکته: شیعیانی که در دوره حضور حضرت مهدی( حضور داشتند و حتی بعد از شروع غیبت ایشان، ارتباطشان با امام، توسط چهار نایب صالح برقرار بود.