چکیده:
شطح، به عنوان زبان ویژهی برخی از عرفا، همواره محل توجّه محقّقان حوزهی عرفان و تصوف بوده است. دربارهی ویژگی و چند و چون شطح مباحث بسیاری طرح، و از دیدگاه زبانشناسی، روانشناسی، فلسفی، ذوقی- هنری و... بدان پرداخته شده است. در پژوهش حاضر شطح در زبان دو عارف نامی ایران یعنی عطار نیشابوری و احمد غزالی و در محدودهی غزلیات عطار و سوانح العشاق غزالی مقایسه شده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و دادهها بر اساس مطالعات کتابخانهای جمعآوری و تجزیه و تحلیل شده است. دستاورد پژوهش ناظر براین است که عطار و غزالی دو مورد شطح: فنا و بقا و جمع و تفرقه را در اثر خویش به کار برده و هرکدام تقریبا معنی مشابهی را از آن اراده کردهاند. شطحیات در زبان عطار از نظر صوری و ساختار بیرونی عموما بر مبنای قرار دادن دو سوی یک پارادوکس در یک مصراع و یا حتّی معطوف کردنشان به هم و یا اضافه کردن یکی به دیگری است؛ حال آنکه در کار غزالی یک شطح در متن بسط پیدا می-کند.
Shath (or ecstatic utterance of sufists), as the special language of some mystics, has
always been the focus of mysticism and Sufism scholars all over the world. There has
been a lot of discussion about the characteristics of them, and they have dealt with it
from different linguistic, psychological, philosophical, aesthetical, artistic, and other
aspects. In the present study, Shath has been compared in the language of two famous
Iranian mystics, namely Attar Neyshabouri and Ahmad Ghazali, and in the range of
Attar`s sonnets and the book Sawaneh of Ahmad Ghazali. The research method in this
paper is descriptive-analytical and the data have been collected and analyzed based
on library studies. The result of the research is that both Attar and Ghazali have used
two examples of shath in their work:”annihilation and subsistence”, and “unification
and division”, and each of them has intended almost the same meaning from it. Attar`s
language in terms of form and external structure is generally based on placing two
sides of a paradox in one hemistich or even make a conjunction with them or adding
one to the other to make a possessive compound; However, in Ghazali`s work, one
shath expands in the text.
خلاصه ماشینی:
شطحیات در زبان عطار از نظر صوری و ساختار بیرونی عموماً بر مبنای قرار دادن دو سوی یک پارادوکس در یک مصراع و یا حتّی معطوف کردنشان به هم و یا اضافه کردن یکی به دیگری است؛ حال آنکه در کار غزالی یک شطح در متن بسط پیدا میکند.
بنابراین رمزشناسی زبان صوفیه امروزه تقریباً خود تبدیل به دانشی شده است که میبایست همهی ابعاد زبانشناسی، روانشناسی، فلسفی و ذوقی را مدّ نظر داشته باشد و کنکاش در این حوزه، پژوهشگر را به روشن شدن هرچه بیشتر بیان عارفان نزدیک میکند.
2-پیشینهی پژوهش بر اساس جستجوهای به عمل آمده در پایگاههای معتبر دادههای علمی کشور و کتب به نگارش درآمده در حوزهی عرفان، مشخص شد که تاکنون مقایسهای میان شطحیات عطار و غزالی صورت نپذیرفته است و تنها تحقیقاتی را که به صورت مجزّا این مقوله را در زبان یکی از این دو عارف مورد بررسی قرار دادهاند میتوان دید که آنها را نیز عموماً در کتابهایی که در حوزهی عرفان به نگارش درآمدهاند باید مورد جستجو قرار داد.
از آنجایی که سوانح العشاق اثری است که در آن از کیفیت عشق و روابط عاشق و معشوق سخن گفته شده و با وجود اینکه غزالی در مقدمه توضیح داده که «در او هیچ حواله نبود نه به خالق و نه به مخلوق» (106)؛ یعنی عشق را به ما هو عشق مورد ارزیابی قرار میدهد؛ لیکن اگر از عبارات وی رمزگشایی شود مشخص خواهد شد که مراد او عشق صوفیانه بوده و این اثر کاملاً تمثیلی و رمزگونه است.