چکیده:
یکی از شبهات مخالفین شیعه، مسئله عدم تصرف امام زمان؟عج؟ در زمان غیبت و ناسازگاری آن با ضرورت وجود امام در هر زمان است و پاسخ اجمالی آن است که: اولاً این علم به عدم تصرف از کجا برای شما پیدا شده است؟ آیا به صرف اینکه ما از تصرفات امام بیخبریم، میتوانیم منکر وجود آنها شویم؟ ثانیاً این عدم تصرف امام غایب _ به فرض اثبات آن _ مستند به او نیست بلکه به سبب عوامل بیرونی است که تأثیری در امامت ایشان و لزوم و ضرورت آن ندارد به قول خواجه طوسی: وجوده لطف و تصرفه لطف آخروعدمه منا. ثالثاً نزد عقلا هیچ تلازمی بین غیبت و عدم تصرف نیست بلکه ممکن است کسی در عین غیبت تصرّفات گوناگونی داشته باشد ولی به دلیل غیبتش، تصرّفات او نیز از نظر و ادراک ما پنهان بماند. در این مقاله به ابعاد مختلف این بحث به تفصیل سخن گفته شده است.
One of the doubts of the Shia opponents is the issue of the non-possession of the Imam during his absence and its incompatibility with the necessity of the presence of the Imam at all times. And the brief answer is: First, where did you find this knowledge of non-possession? Can we deny their existence simply because we are unaware of Imam's possessions? Secondly, this lack of possession of the absent Imam - assuming it is proven - is not documented by him, but due to external factors that have no effect on his imamate, nor is it necessary. In the words of Khwaja Tusi: The existence of an Imam is the grace of God, the possession of another Imam is a grace and his absence is because of us. Thirdly, according to Aqla, there is no connection between absence and non-possession, but it is possible for someone to have various actions during absence, but due to his absence, his actions remain hidden from our view and perception. In this article, the various dimensions of this debate have been discussed in detail.
خلاصه ماشینی:
بنابراین توجه به این نکته بسیار مهم است که اساساً مسئله وجود حجتهای الهی در زمین و در میان مردم، محدود به حجج ظاهر و آشکار الهی نبوده است؛ بلکه حجت الهی ممکن است در همان حال که حی و حاضر و در میان خلق است در عین حال، از انظار مردم غایب باشد یا حتی دیده شود ولی شناخته نشود و اما این سؤال که حجت غایب الهی چگونه و با چه مکانیزمی، پیروان خود را درحال غیبت، رهبری میکند بحث دیگری است و ممکن است به دلیل محدودیت علم ما و عدم احاطه ما به تواناییهای حجج الهی، فرآیند رهبری غایبانه او، بر ما آشکار نباشد مگر آنجا که وحی، پرده از چگونگی رهبری حجت غایب الهی بردارد چنانکه درباره هدایتهای غایبانه حضرت یوسف؟ع؟ انجام داده است که به جاست توضیح کوتاهی درباره آن داشته باشیم: یکی از داستانهای شگفت قرآن داستان زندگی حضرت یوسف؟ع؟ است که فراز و نشیب فراوان دارد و از جمله مقاطع جالب آن جریان صدارت و وزارت ایشان در سرزمین مصر و فعالیتهای گسترده او در آن سرزمین است و این در زمانی است که یوسف؟ع؟ از نظر شخصیت و جایگاه پیامبری نزد مردم مصر ناشناخته و از شناخت ایشان در غیبت است و آنان گرچه او را میبینند ولی نمیشناسند.
تصرّفِ با واسطه درباره تصرفات امام غایب نکته مهم دیگری قابل توجه است و آن اینکه پیامبر و حجت الهی، مسئولیت هدایت امت و تدبیر شئون مختلف مردم را به عهده دارد ولی لازم نیست همه امور و وظایفش را خود مستقیماً عهدهدار شود بلکه گاهی به واسطهای که او تعیین کرده است مهم او انجام میگیرد.