چکیده:
خاندان اینجوی شیرازی از جمله خاندانهای برجستۀ ایرانی عصر صفوی بودند که پس از مهاجرت به هند توانستند به مدد تجربیات سیاسی خود، منشأ تأثیرات قابل توجهی در عرصههای مختلف هند باشند. نگارندۀ این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که خاندان اینجوی شیرازی در این برهه چه نقشی در حیات سیاسی و فرهنگی در دربارهای جنوب و شمال هند ایفا کردند؟ یافتههای پژوهش مؤید آن است که خاندان اینجو در دورۀ حضور خود در جنوب هند، علاوه بر تلاش به منظور گسترش تشیع، نقش مهمی در برقراری ارتباط میان دولتهای این ناحیه و دولت صفویه ایفا کردند. اینجوها در شمال هند نیز علاوه بر آنکه از مشاوران اصلی گورکانیان در امور سیاسی، بهویژه در رابطه با ناحیۀ دکن بودند، در اعتلای فرهنگ ایرانی و اسلامی بهویژه زبان فارسی نیز نقش قابل توجهی ایفا کردند.
The Inju Shirazi family was one of the prominent Iranian families of the Safavid era who after migrating to India, were able to become the source of significant influences in various areas of India. This research seeks to answer the main question using a desk study method and in a descriptive and analytical way: what role did the Inju Shirazi family play in the political and cultural arena in the south and north of India at that time? The findings of the study confirm that the Inju family during their presence in southern India, in addition to trying to spread Shiism, also played an important role in establishing relations between the governments of this region and the Safavid government. In addition to being the main advisers of the Gurkhanids in political affairs, especially in relation to the Deccan region, the Injus in northern India also played a significant role in promoting Iranian and Islamic culture, especially Persian language.
خلاصه ماشینی:
نگارندة اين پژوهش با رويکرد توصيفي -تحليلي و مبتني بر منابع کتابخانه اي، در پي پاسخ به اين پرسش اصلي است که خاندان اينجوي شـيرازي در ايـن برهـه چـه نقشـي در حيـات سياسـي و فرهنگـي در دربارهاي جنوب و شمال هند ايفا کردند؟ يافته هـاي پـژوهش مؤيـد آن اسـت کـه خانـدان اينجـو در دورة حضور خود در جنوب هند، علاوه بر تلاش به منظور گسترش تشيع ، نقش مهمـي در برقـراري ارتبـاط ميـان دولت هاي اين ناحيه و دولت صفويه ايفا کردند.
اگرچه منابع دربارة ادامۀ حضـور خانـدان اينجـو پـس از مرگ مير فضل الله (٨٢٠ق ) در ناحيه دکن مسکوت مانده اند، اما بـه نظـر مـيرسـد مساعي خاندان مير فضل الله اينجو در زمينه هاي مختلف سياسي و فرهنگي در جنوب هند، شرايط را براي مهاجرت ديگر ايرانيان تا ظهور سلسله صفويه بـه ناحيـه دکـن تسهيل کرده و موجبات تعميق و گسترش باورهـاي شـيعي در ايـن ناحيـه را فـراهم آورده بود.
به نظر ميرسد خاندان اينجو نيز در سايۀ حضـور اين شرايط در قلمرو دولت گورکاني، دل به مهاجرت به دربار اکبـر شـاه گورکـاني سپرده بودند و مرحله اي ديگر از خدمات خود در شمال هند را رقم زدند.
Badawani, Abdul Qadir (2000), Muntakhab al- Tavarikh, Mawlawi Ahmad Ali Saheb, Tehran: Association of Cultural Works and Honors Publisher.
Ghaffari Kashani, Ahmad Ibn Mohammad (1941), the History of Negarestan, Morteza Modarres Gilani (Ed), Tehran: Hafez Publications.