چکیده:
پس از شهادت امام علی(ع) و با توجه به گستردگی خاندان اهل بیت(ع)، اختلافات فرزندان ائمه(ع) برای کسب مقام امامت که بیشک جایگاه بالای معنوی و مادی را به همراه داشت، بیشتر شد. برخی فرزندان ائمه(ع) که به مقام امامت نرسیده بودند، این مقام را حق خود میدانستند و امامت برادر خویش را نمیپذیرفتند و حتی با برادر خویش به مخالفت برمیخاستند و برای غصب مقام امامتش تلاش میکردند. از جملۀ این افراد عبدالله افطح بود که پس از وفات پدرش امام صادق(ع)، امامت را حق خود میدانست و ادعای امامت کرد. هدف نگارندگان این پژوهش آن است که با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی دلایل اقدام عبدالله برای تصاحب جایگاه برادر خویش بپردازند و با توجه به اینکه شواهدی دال بر امامت وی وجود دارد، بر مبنای چه دلایلی امامت وی مردود اعلام شد؟ نتایج به دست آمده نشان میدهد که عوامل فراوانی از جمله اعتقاد راویان حدیث، حمایت شیعیان و بهخصوص سکوت امام کاظم(ع)، عبدالله را در ادعای خویش مصممتر کرد و دلایل مختلفی از جمله ناتوانی علمی، نداشتن فرزند پسر و عدم معرفی جانشین، به مرور زمان باعث شد شیعیان از اعتقاد به امامتش بازگردند.
After the martyrdom of Imam Ali and due to the expansion of the Ahl al-Bayt family, the differences between the children of the Imams increased to obtain the position of Imamate, which undoubtedly brought a high spiritual and material status. Some children of Imams who had not reached the position of Imamate, considered this position as their right and did not accept the Imamate of their brother and even opposed their brother and tried to usurp his position of Imamate. Among these people was Abdullah Afteh who, after the death of his father, Imam Sadiq, considered the Imamate as his right and claimed the Imamate. The aim of the authors of this research is to investigate the reasons for Abdullah's action to take over his brother's place with a descriptive-analytical approach, and considering that there are pieces of evidence of his imamate, on what grounds was his imamate declared rejected? The results show that many factors, including the belief of the hadith narrators, the support of the Shiites, and especially the silence of Imam Kazem, made Abdullah more determined in his claim, and various reasons, including scientific disability, not having a son, and not introducing a successor, The passage of time caused the Shiites to return from believing in his Imamate.
خلاصه ماشینی:
هدف نگارندگان این پژوهش آن است که بـا رویکـرد توصیفی -تحلیلی به بررسی دلایل اقدام عبدالله برای تـصاحب جایگـاه بـرادر خـویش بپردازند و با توجه به اینکه شواهدی دال بـر امامـت وی وجـود دارد، بـر مبنـای چـه دلایلی امامت وی مردود اعلام شد؟ نتایج به دست آمـده نـشان مـی دهـد کـه عوامـل فراوانی از جمله اعتقاد راویان حدیث ، حمایت شـیعیان و بـه خـصوص سـکوت امـام کاظم (ع )، عبدالله را در ادعای خویش مصمم تر کرد و دلایل مختلفی از جملـه نـاتوانی علمی ، نداشتن فرزند پسر و عدم معرفی جانشین ، به مرور زمان باعث شـد شـیعیان از اعتقاد به امامتش بازگردند.
به نظر می رسد عواملی چون فرزند ارشد امام صادق(ع ) بودن، داشتن مادری عـرب و قریـشی ، وصیت پدر بر جانشینی او و اینکه امام کاظم (ع ) سکوت کرده بود و او تنها مدعی امامت بـود، موجب شد عبدالله افطح تصمیم خود را برای تصاحب مقام امامت بگیرد و بـا توجـه بـه ایـن موارد، شیعیان نیز امامت او را پذیرفتند و از او حمایت کردند.
عبدالله افطح به بیعت خود پایبند نماند و تنها فرزندی از اهل بیت امام صـادق(ع ) بـود کـه بـا وفات پدر، ادعای امامت کرد و چون رقیب دیگری نداشت ، بسیاری از راویان حـدیث ، یـاران نزدیک امام صادق(ع ) و شیعیان به امامت وی گرویدند و فقـط گـروه انـدکی بـه امامـت امـام کاظم (ع ) معتقـد بودنـد (نـوبختی ، ١٤٠٤: ٧٧، ٧٨؛ مـسعودی، ١٣٨٤: ١٩٨).
(In Persian) Ebn Bābawayh, Moḥammad ibn Alī, (1975), Kamāl al-ddīn wa Tamām al-Neʻma, revised by: Ghafāri, Alī Akbar, second edition, Tehrān: Islāmiya Publications.