چکیده:
امروزه افزایش حس مسئولیتپذیری دانشآموزان یکی از دغدغههای سیستمهای آموزشی در سراسر دنیا است. بدیهی است بدون داشتن شهروندانی خیر، یک جامعه نمیتواند به توسعهی مدنی مطلوب دست پیدا کند. یکی از راهکارهای علاقهمند سازی دانشآموزان و دانشجویان به فعالیتهای داوطلبانه نظیر وقف، استفاده از رویدادهای تاریخی و تبیین نقش خیرین تاریخی در آبادگری سرزمین خود است. موقعیت مناسب زنان در ساختار حکومت مغولان واهتمام ایشان به فعالیتهای نیکوکارانه بعنوان نمود معنویت و البته نمایش قدرت، شرایطی پدید آورد که مورد استفاده مطلوب زنان خاندان حاکمه محلی قرار گرفت. در این جهت خواتین مسلمان دربارهای سلغری و قراختایی با بهرهگیری از ملاحظات مورد نظر ایلخانان و همنوا با راهبرد کلی فرهیختگان ایرانی برای مواجهه با مغولان نامسلمان و مهار رفتارهای غیر مدنی آنان، به سنت مألوف وقف و معموری ولایات پرداختند و تجربه کارآمدی برجای نهادند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر این مدعاست که: نظر به نامسلمانی حاکمان مغولی، مبادرت زنان مسلمان دربارهای اسلامی فارس و کرمان به وقف و فعالیتهای آبادگرانه، موجبات برتری حیات مدنی در مقابل حیات ایلی، احیا و تداوم سنن ایرانی- اسلامی، هماوردی با سلطه مغولان نامسلمان و غیرمستقیم اسلامپذیری آنها را فراهم آورد. از این رو، با اهتمام به زمینههای نظری و تاریخی موضوع، چگونگی، چرایی و پیامدهای رویکرد مذکور را مورد بررسی قرار میدهد. لذا، تبیین جایگاه واقفین زن و پیامدهای وقف در دورهی ایلخانان در آموزش تاریخ، میتواند انگیزهی فراگیران برای شرکت در فعالیتهای داوطلبانه مدنی را افزایش دهد. همچنین پرداختن به این قبیل مسائل بر جذابیت و کاربردی بودن آموزش تاریخ میافزاید.
Today, increasing students' sense of responsibility is one of the significant factors of educational systems
around the world. Obviously, without having responsible citizens, a society cannot achieve the desired civic
development. One of the ways to make students interested in volunteer activities such as endowment is to use
historical events and explain the role of historical benefactors. The proper position of women in the structure of
the Mongol government and their commitment to philanthropic activities as a manifestation of spirituality and,
of course, the power demonstration, created the conditions that women in the local royal court took advantage.
In this regard, Muslim Khatoons in the Salghurian and Qara Khitaian courts, regarding to the foresight of the
Ilkhans and general strategy of the Iranian intellectuals, for confront the non-Muslim Mongols and control their
uncivil behaviors, they devoted themselves to the tradition of waqf and charitable activities and left an effective
experience and provided an efficient experience. The present article, with a descriptive-analytical approach,
claims that: Despite the non-Muslim beliefs of Mongol rulers, the devotion of Muslim women in the Islamic
courts to the Fars and Kerman to Waqf and their charitable activities led to the superiority of civil life over tribal
life. It also caused revival and continuation of Iranian-Islamic traditions, Confrontation with the domination of
non-Muslim Mongols and creating fundamentals of believing Islam for Mongol rulers. Therefore, by
investigating the theoretical and historical fields of the subject, it examines how, why, and the consequences of
this approach. Therefore, defining the position of female benefactors and the consequences of endowment
during the Ilkhans era in the history training can increase the motivation of learners to participate in volunteer
activities. Also, dealing with such issues enhances the attractiveness and practicality of history education.
خلاصه ماشینی:
در همين جهت ، نوشتار حاضر با رويکرد توصيفي- تحليلي و طرح اين مدعا که : که مبادرت خواتين مسلمان دربارهاي فارس و کرمان به وقف و اقدام به آبادگري در عصر نامسلماني ايلخانان ، راهبردي کارآمد جهت مقابله با استيلاي مغولان نامسلمان بود و ضمن تداوم بخشيدن به سنن حکومتي ايراني زمينه را براي اسلام پذيري مغول ها هموار کرد، به تبيين و تفسير زمينه ها و پيامدهاي آبادگري ايشان ميپردازد.
مقالاتي نظير: « نقش هوشمندي و تدبير سياسي حکومتگران در ايجاد امنيت و توسعه جامعه (مطالعه موردي ترکان خاتون قراختايي در کرمان )» (ترکمني آذر، ۱۳۸۹: ۱-۲۰)، « درآمدي بر موقوفات زنان » (مهريزي، ۱۳۸۹: ۲۷-۴۸)، «خواتين و نقش هاي سياسي- اجتماعي آنان در تاريخ اسلام » (جوادي، ۱۳۸۴: ۱۵۱-۱۸۲)، «اوقاف قراختائيان کرمان (نمونه اي از اقدامات وقفي فرمانروايان زن در تاريخ ايران )» (خيرانديش ، ۱۳۷۹: ۲۵-۳۲) نيز در خصوص وقف و يا کارآمدي زنان در اين دوره نوشته شده است .
اگرچه در ايالاتي که مورد هجوم مغول واقع نشد، نظم مذکور اختلال کمتري پيدا کرد اما نظر به نامسلماني حکومت ايلخانان ، تداوم نابساماني هاي سياسي- اقتصادي حاصل از هجوم آغازين مغولان ، بيتفاوتي مغول ها نسبت به آداب و اعتقادات مسلماني، گرايش هاي گريز از مرکز اشرافيت نظامي در سياست و اقتصاد و به طور طبيعي ميل به دخل و تصرف در اراضي و مراکز وقفي، نوعي يأس و حرمان عمومي حاکم بر جامعه و نياز به گذشت زمان براي تثبيت جايگاه و کارآمدي ديوان سالاران و رجال مسلمان در دستگاه ايلخانان ، طبيعي بود که حکومت مرکزي اهتمام لازم به موقوفات نداشته باشد (بنگريد: رضوي، جايگاه امارت هاي مغولي در نهادينگي ساختار حکومتي ايلخانان ، ۱۳۹۷: ۲۷-۳۰).