چکیده:
شاه اسماعیل، اولین پادشاه صفوی (930-907 ق/ 1524-1501 م)، در قرن شانزدهم میلادی سلسلهای ایجاد کرد که تا قرن هجدهم ایران را به شکل یک دولت قدرتمند شیعی درآورد و خود همچون یک شخصیت بحثبرانگیز در تاریخ جهانِ اسلام باقی ماند؛ چنانکه شواهد حاکی است او خود را در حد یک تجسم نیمهخدایی معرفی کرد. این مقاله، «حکایت» یعنی داستانِ آهنگین ترکی را دربارۀ شاه اسماعیل بررسی میکند. حکایت یک نوع روایت شفاهی است که در اینجا، براساس یک شخصیت تاریخی که خود را به شکل یک منجی مطرح میکند شکل گرفته است. اگرچه حکایتِ شاه اسماعیل تا حدود زیادی فراموش شده بود، اما در قرن هفدهم دوباره منتشر شد. حکایت شاه اسماعیل در حالیکه با ساختار ادبی حکایتها مطابقت دارد، بخشهای خاصی از آن تحت تأثیر منابع بیرونی، از جمله گزارشهای اروپاییان، سالنامهها و زندگینامههای افسانهوار صفوی میباشد. علیرغم پایه و اساس تاریخی آشکار، حکایت شاه اسماعیل دگرگونی قابل ملاحظهای را در هویت و شخصیت شاه اسماعیل نشان میدهد. گرچه او در طی زندگی به عنوان یک فرمانروای مستبد و بیرحم نشان داده شده است، اما در این حکایت با آهنگ بانجو ـکه نوعی ساز زهی است و جایگزین شمشیرش شدـ به یک نوازنده تبدیل شد. بانجو ابزاری است برای معرفی شخصیت جدید شاه اسماعیل بهعنوان پهلوانی مردمی.
As the first Safavid monarch, Shah Ismail Safevi (d. 1524)established a dynasty that ushered Iran into the eighteenth century as apredominately Shi’i state. Shah Ismail remains a controversial figure ofIslamic history, as evidence suggests that he promoted himself as semi-divineincarnation. This article explores the Turkish minstrel tale (hikaye) of ShahIsmail. The hikaye is a type of oral narrative that, in this case, is based on ahistorical figure who promoted himself as a messianic figure. By the timeShah Ismail’s hikaye began to circulate in the seventeenth century, however,this belief had largely dissipated. While Shah Ismail’s hikaye conforms to thestructure of the genre, certain episodes of this cycle reveal the influence ofoutside sources, including European reports, Safavid chronicles, and Safavidlegendary biographies. Despite the apparent basis in history, Shah Ismail’shikaye demonstrates a remarkable transformative ability. Feared as a ruthless despot during his lifetime, Shah Ismail becomes a poetic maestro in thehikaye, with his sword replaced by his saz, the banjo-like stringed instrumentthat is the weapon of choice for Shah Ismail’s new persona of folk hero
خلاصه ماشینی:
اين مقاله ترجمه اي است از: Amelia Gallagher, 2009, “The Transformation of Shah Ismail Safevi in the Turkish Hikâye”, Journal of Folklore Research, Vol. 46, No. 2, 173-195.
امــا در ايــن زمــان هنــوز زود اســت کــه بــي بــاکي در اشــعار شــاه اســماعيل را بــه تبليغــات صــفوي يــا ايجــاد طرحـي بـا هـدف جـذب سـربازان از ايـلات گونـاگون نسـبت داد، زيـرا مـادر شـاه اسـماعيل شـاهزاده اي از خانـدان آق قويونلـو بـود و او از زمـان تولـد بـه صـحبت کـردن بـه زبـان ترکـي علاقه مند بود.
تخلــص شــاه اســماعيل در ايــن روايــت هــا بــا هويــت تــاريخي او مطابقــت دارد کــه از تــلاش داســتاننــويس بــراي بيــان حکايـــت ، بـــه عنوان يـــک بخـــش واقعـــي از تـــاريخ کـــه در زمـــان و مکـــان تـــاريخي و بـــا شخصــيت هــاي واقعــي اتفــاق افتــاده ، پــرده برمــي دارد (٢٥ :١٩٩٨ ,Basgoz).
بـا توجـه بـه توسـعۀ فرهنـگ عامــۀ ترکــي ، حکايــت بــه طور مسـتقيم از آداب و رسـوم قـديمي ترکــي شــکل گرفتــه اســت (١٩٥٩ ,Boratav ;٧٠ :١٩٩٨ ,Basgoz) و بـــه عنوان ادبيـــات شـــفاهي در يـــک جامعـــۀ کشاورزي و متمرکز (آناطولي ) حفظ شده است .
در حکايــت شــاه اســماعيل ، عــرب زنگــي بــه همــين شــکل بــه عنوان يــک مبـارز غــولپيکــر نشــان داده مــي شــود و مشــتاق اســت کــه تمــامي مــردان جـواني را کـه در مسـير راهـش قـرار مـي گيرنـد، از پـاي درآورد.
ازدواج شـاه اسـماعيل بـا ايـن دختـر زيبــا زمــاني رخ مــي دهــد کــه بــه شــاه اســماعيل مـي گويـد بـا اولـين فـردي کـه او را در مبـارزه شکسـت دهـد ازدواج خواهـد کـرد ( ,Boratav ٨٤ :١٩٥١).