چکیده:
آیین مسیحیت از سده ی اول میلادی وارد ایران شد و به تدریج گروهی از مردم ایران به این دین گرایش پیدا کردند. با به رسمیت شناخته شدن مسیحیت در امپراتوری روم و به دنبال آن پیش آمدن درگیری های ایران و روم، ایرانیان مسیحی به سبب متهم شدن به طرفداری از روم، دچار آزار و اذیت دولت و روحانیون زردشتی شدند. پس از رواج تفکرات نستوریوس و مخالفت کلیسای روم با تفکرات وی، مسیحیان ایران به حمایت از مسیحیت نستوری برخاسته و آن را به عنوان دین مسیحیان ایرانی پذیرفتند و به این ترتیب خود را از مسیحیان روم جدا کردند. مسیحیت نستوری به تدریج رنگ و بوی ایرانی گرفت و با حمایت ایرانی ها به سمت سرزمین های شرقی گسترش پیدا کرد. در اواخر دوره ی ساسانی و با درخواست یزدگرد سوم، دربار چین به ایرانیان مسیحی پناه داده و مسیحیت نستوری را به رسمیت شناخته و به آنها اجازه داد تا در چین برای انجام مراسم مذهبی خود کلیساهایی را بنا کنند که معروف به «معابد پارسی» شدند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع مکتوب و دست اول نحوه ی ورود مسیحیت به ایران، وضعیت اقلیت مسیحی در شاهنشاهی ساسانی و چگونگی انتقال آن به چین را بررسی نماید.
Christianity entered Iran from the first century AD, and gradually a
group of Iranian people turned to this religion. With the recognition of
Christianity in the Roman Empire, and following the wars between Iran
and Rome, Christians of Iran were harassed by the government and the
Zoroastrian clergy due to accusations of Romanism. Following the
prevalence of Nestorius's thoughts and the opposition of the Roman Church
to his thoughts, Iranian Christians came to support Nesturi Christianity and
accepted it as the religion of the Iranian Christians, thus separating
themselves from the Roman Christians. Nestorian Christianity gradually
flourished in Iran and spread to the eastern territories with the support of
the Iranians. At the end of the Sassanid period, and at the request of
Yazdgerd III, the Chinese court has given refuge to Christianity and
recognized Nesturi’s Christianity and allowed them to establish churches
in China for religious ceremonies, that known as "Persian Temples". This
research seeks to investigate how Christianity is entering Iran, the status of
Christian minority in the Sassanian Empire and how it can be transmitted
to China, through a descriptive-analytical method and using written and
first-hand sources.
خلاصه ماشینی:
اما در مقاله حاضر تلاش شده تا افزون بر نحوه ورود مسيحيان به ايران ، تأثير دين زردشتي در مسيحيت نستوري و اقدامات يزدگرد سوم براي پذيرش مسيحيان ايراني توسط امپراتوري چين بررسي و تحليل شود.
اوضاع مسيحيان ايران به اندازه اي خوب بود که مسيحياني که در امپراتوري روم مورد تعقيب و آزار قرار ميگرفتند، براي به دست آوردن آسايش به ايران پناه ميآوردند و وجود آنها نيز به پيشرفت بيشتر مسيحيت و کليسا در ايران کمک ميکرد (حکمت ، ١٣٧١: ٢٤٠-٢٤١؛ ميلر، ١٣٨٢: ٢٦٨-٢٧٠؛ The Chronicle of ٩٧ :١٩٩٤ ,Fiey ;٢٠ :١٩٨٥ ,Arbela).
در اين شورا که در تاريخ مسيحيت به «شوراي داديشوع » معروف است ، کليساي ايران به استقلال کامل دست يافت و از کليساي روم جدا شدند ( Synodicon orientale ou recueil de synodes ١٢٦-١١٩ :١٩٠٤ ,Labourt ,٦١٨-٦١٧ ,٢٨٥ :١٩٠٢ ,Nestoriens) و داديشوع که تا آن زمان عنوان جاثليق داشت ، به «بطريق ايران » ملقب شد (حکمت ، ١٣٧١: ٢٤٥؛ ميلر، ١٣٨٢: ٢٩٤-٢٩٥).
ميتوان گفت با توجه به مطالبي که پيش ازاين در مورد گرايش شمار زيادي از اشراف ، بزرگان و خاندان ساساني به مذهب مسيحيت نستوري به ويژه در سده هاي پنجم تا هفتم ميلادي ذکر شد، يزدگرد نيز تصميم گرفت تا از اين گروه مذهبي حمايت کند و به همين خاطر از روابط دوستانه ي ايران و چين بهره برده و چنين درخواستي از امپراتور چين کرد.