چکیده:
«نخستینهها در شاهنامه»عنوان مقالهای است که طی آن نگارنده ادوار مختلف شاهنامه را توضیح داده، نخستینهها را در شاهنامه معرفی میکند. نخستینهها در حقیقت پاسخ دادن به پرسشهایی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته و انسان در دوران تفکر فلسفی در پی یافتن پاسخ آنها بوده،برای اینکه ذهن پرسشگر خود را اقناع کند،از طریق ساختن داستانها و انتساب برخی از پدیدههای نو به افراد مورد علاقهی خود، در حقیقت به سؤالهای متعدد پاسخ داده است.
خلاصه ماشینی:
"-قبل از آن لباسشان از برگ درختان بود-پرورش و اهلی کردن حیوانات منسوب به وی است: پژوهندهی نامهی باستان که از پهلوانان زند داستان چنین گفت که آیین تخت و کلاه کیومرث آورد و او بود شاه کیومرث شد بر جهان کدخدای نخستین به کوه اندرون ساخت جای سر تخت و بختش برآمد ز کوه پلنگینه پوشید خود با گروه از او اندر آمد همی پرورش که پوشیدنی نو بد و نو خورش (ص 51) هوشنگ آنچه به هوشنگ منتسب است،عبارت است از:استخراج آهن از سنگ،آهنگری و ساختن آلات فلزی،کشیدن آب از رودخانهها و دریاها،بنا نهادن آبیاری،پراکندن تخم و اقدام به کشاورزی،بنیاد نهادن جشن سده،کشف آتش،اهلی کردن حیوانات گوناگون و ساختن لباس از پوست آنان که ظاهرا این کار وی در تکمیل پلنگینهپوشی کیومرث است؛زیرا این کار تحت عنوان پلنگینهپوشی قبلا به کیومرث نسبت داده شد.
نخست آلت جنگ را دست برد در نام جستن به گردان سپرد به فر کیی نرم کرد آهنا چو خود و زره کرد و چون جوشنا چو خفتان و چون درع و برگستوان همه کرد پیدا به روشن روان بدین اندرون سال پنجاه رنج بپیمود وزین چند بنهاد گنج دگر پنجه اندیشهی جامه کرد که پوشند هنگام بزم و نبرد ز کتان و ابریشم و موی و قز قصب کرد پر مایه دیبا و خز بیاموختشان رشتن و تافتن به تار اندرون پود را بافتن چو شد بافته شستن و دوختن گرفتند از او یکسر آموختن چو این کرده شد ساز دیگر نهاد زمانه بدو شاد او نیز شاد ز هر پیشهور،انجمن گرد کرد بدین اندرون نیز پنجاه خورد گروهی که آتوریان(آموزیان)خوانیاش به رسم پرستندگان دانیاش جدا کردشان از میان گروه پرستنده را جایگه،کرد کوه..."