چکیده:
بیان مسئله:
در فرهنگ و تمدن ایران همواره شاهد آن بوده ایم که شخصیت ها و اماکن مقدس ایرانیان قبل از اسلام که بیشتر مرتبط با آیین مهر و اناهیتاپرستی بوده دچار دگردیسی و در ادوار بعد مبدل به شخصیت ها و اماکن مقدس در باورهای جدید شده است. بناهای فراوانی از دوران تاریخی ایران باستان در ادوار تاریخی ایران دوران اسلامی به جا مانده که نامشان مرتبط با سلیمان و یا سایر قدیسان و پیامبران یهود است؛ پرسش ما در این مقاله این است: چه عوامل تاریخی و چه قرابت هایی میان این اساطیر وجود دارد که این ابنیه وجه تسمیه اش به جمشید، شاه اساطیری ایران و قدیسان یهود مانند سلیمان نبی می رسد؟
هدف پژوهش:
بررسی علل تبدیل و تغییر نام معابد مهر به اماکن منسوب سلیمان، پس از استیلای اعراب بر شاهنشاهی ایران ساسانی.
روش پژوهش:
این مقاله از نظر راهبردی کیفی و از لحاظ هدف کاربردی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و پردازش منابع تاریخی با رویکرد اسطوره پژوهی و با نگاه به دو بنای تاریخی (پارسه [تخت جمشید] و معبد شهر مسجدسلیمان) به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است.
نتیجه گیری:
پس از فتح ایران به دست اعراب مسلمان و الزام ایرانیان به گرویدن به دین جدید، مبانی ایدویولوژی ایرانیان پیش از اسلام دچار تزلزل شد. بقای باورهای پیشین ایرانی نیاز به کسب مشروعیت از سوی دین جدید داشت و تنها راه حصول این مشروعیت ارتباط دادن الهیات ایرانی با شخصیت هایی نام برده شده در روایات اسلامی و کتاب مقدسشان بود. از این رو ذهن هوشمند ایرانی تلاش فراوانی در جهت حفظ هویت فرهنگی خویش انجام داد و این پویش بزرگ فکری و هوشمندی تاریخی اسباب آن شد که اساطیر ایرانی به یاری تفسیر و تاویل، به قدیسانی چون سلیمان پیامبر مرتبط شود و با انتساب معابد دینی خویش به انبیای یهود [که برای مسلمانان نیز مقدس بودند] آنها را از سیل تخریب و نابودی حفظ کنند. با این تحلیل چرایی انتساب بسیاری از اماکن باستانی ایران به سلیمان یا مادر سلیمان یا پیامبران دیگر یهود مشخص می شود.
خلاصه ماشینی:
مقدمه و بیان مسئله در مبانی اسطورهشناسی یک اصل وجود دارد: اساطیر همیشه در حالت واحد نمیمانند و با گذشت زمان بعضی از آنها اشکال جدیدتر به خود میگیرند و به شمایل داستانهای حماسی نمود مییابند، در این تغییرشکل دگردیسیهایی در داستان اسطوره رخ میدهد (آیدنلو، 1388، 25) یکی از اساطیر کهن ایرانیان ایزد مهر است؛ میترا مانند تمام اساطیر در گذر زمان دچار تحول و حتی دگردیسی شده و با معیارهای باشندگان در ادوار تاریخی و جغرافیایی و شرایط فکری گوناگون زیست کرده و شکل خاص خود را گرفته است.
com این گردونه میتواند با گردونۀ مهر در اسطورۀ میترا یکی باشد (بوس، 1375، 582) از دیگر نشانههای دگردیسی ایزد مهر در جمشید، تشابه دژ میترا و ورجمکرد جمشید است، کاخ میترا برفراز کوه البرز الگو و نمونۀ ایزدی ورجمکرد جمشید در سرزمین اسطورهای ایرانویچ است (حمیدیتهرانی، صفری و کریمی، 1398، 131) میدانیم جمشید همان یما یا یَمَه در زبان سانسکریت است که در اوستا ییمَه خشائیتَه از او نام برده شده؛ یما در اساطیر دوران باستان مشرقزمین پیشروی وسیعی داشته از هند، ایران و حتی تبت و ژاپن و در این گستردگی جغرافیایی نامش از حالت اولیه با کمترین دگرگونی در باورهای ملل مشرق جای گرفته؛ تصاویر گوناگون از یمۀ هندی، تبتی، ژاپنی موجود است که بر روی گاوی نشسته است (تصویر 2) که تصویر گاوکشی مهری غربی یا نمونۀ شرقی گاوکشی مهری در تخت جمشید و یا در قلعه ضحاک را در ذهن مترتب میکند.