چکیده:
امنیت ملی از جمله واژگانی است که تعابیر کاملا متفاوت و در برخی موارد متعارضی از آن توسط بازیگران ملی صورت پذیرفته است . به همین دلیل این واژه متناسب با شرایط زمانی و مکانی هر بازیگر، معنای متفاوتی میتواند داشته باشد. از این منظر نویسنده در مقاله حاضر با عنایت به دو شاخصه
«زمانی» و «مکانی» به بررسی معنای امنیت برای کشورهای حاضر در منطقه «خاورمیانه » در «قرن بیست و یکم » پرداخته است . به زعم نگارنده ، امنیت در چشم انداز قرن ٢١ برای کشورهای خارومیانه ای، تحولی ساختاری را تجربه خواهد کرد. تحولی که با توجه به ساختار منظومه امنیت جهانی قابل درک است . مطابق این تحول ، خاورمیانه از یک منطقه مهم (در ساختار منظومه امنیت جهانی در قرن بیستم )، به منطقه ای مرکزی و محوری در ساختار منظومه قرن بیست و یکم تبدیل میشود. همین مرکزیت است که تغییر گفتمان ایجابی به سلبی را – که تهدید محور بوده و ناظر براصل «صیانت از هستی و وجود اولیه واحد ملی» است – ضروری میسازد. براین اساس کشورهای خاورمیانه در قرن ٢١ با تهدیدات متعدد و متنوعی روبرو خواهند بود که ماهیت ملی آنها را هدف قرار داده و میتواند به فروپاشی برخی از این نظام ها – در صورت عدم توجه به مقتضیات ساختار جدید منظومه امنیت جهانی
– منجر شود. به عبارت دیگر، امنیت برای کشورهای خاورمیانه به طور عمده «تهدید محور» تلقی خواهد شد، بنابراین طراحی استراتژیهای امنیتی خاصی را که ماهیت سلبی دارند، ضروری میسازد.
خلاصه ماشینی:
امنيت ، چالش ، خاورميانه ، هسته اي، ايران ، اسرائيل ،آمريکا، استراتژي مقدمه منطقه حساس و استراتژيک خاورميانه که زماني مهد و خاستگاه تمدن هاي اوليه بشري و محل ظهور و پيدايش اديان بزرگ بوده است امروزه همچنان اهميت خود را به عنوان مرکز ثقل سياست بين المللي حفظ کرده است ؛ هر چند هنوز در خصوص مرزها و محدودٔە منطقه خاورميانه ديدگاه ها و نظرات متفاوتي وجود دارد اما با اينحال عناصري نظير حوزٔە سنتي تمدن اسلامي، منابع انرژي و نفت ، اهميت ژئوپولتيک و نهايتا رنج و محنت فراگير جهاني به واسطۀ منازعات درازمدت در اين منطقه را ميتوان مؤلفه هايي دانست که خاورميانه با آن تعريف ميشود.
هر چند شناخت صحيح ويژگيهاي خاورميانه به منظور آشنايي با ريشه هاي واقعي معضلات و بحران هاي اين منطقه و کمک به رفع اين مشکلات و بحران ها طبيعتا وجهه همت و نظر نخبگان و انديشمندان بومي اين منطقه بوده است اما واقعيت آن است که امروزه مقولۀ خاورميانه و مشکلات و معضلات آن بيش از گذشته مورد دقت و توجه نخبگان فکري و ابزاري جهات غربي واقع شده است چه اينکه اين نخبگان در شرايط فعلي روند جهاني شدن ، به اين باور نزديک شده اند که مشکلات خاورميانه از اين به بعد تنها مشکلي منطقه اي و محلي نبوده بلکه مشکل و معضل براي ثبات و امنيت تمامي جهان ميباشد؛ بنابراين احتمالا از اين به بعد ديدگاه ها در موضوع خاورميانه و راه حل مشکلات آن بر مبناي تلفيقي از ديدگاه هاي بومي و فرامنطقه اي عرضه خواهد شد.