چکیده:
در این مقاله یکی از ظرافتهای پوشیده در بیان هنرمندنة جملههای اسنادی شعر حافظ مورد ملاحظه قرار گرفته و با استناد به کتابهای دستور، جابهجاییهای ادیبانه ارکان سخن در اینگونه جملهها بررسی شده است. برای نیل به این مقصود، ضمن ارائة دیدگاههای صاحبنظران حوزة دستور فارسی و شرح اختلاف نظر آنها، به کیفیت کاربرد جملههای اسنادی در دیوان حافظ پرداخته شده و بیان هنرمندانة حافظ در کاربست جملههای اسنادی مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد: 1. در شعر حافظ، یک کلمه میتواند در یک جایگاه، هم مسند و هم مسندٌالیه باشد؛ 2. افعال «گشت» و «گردید» و مشتقّاتشان، به شکلی دوپهلو در یک لحظه هم بهعنوان فعل تام (خاص) و هم فعل اسنادی (ربطی) مورد استفاده قرار میگیرند؛ 3. جملههای اسنادی معمولاً با ایهام همراه بوده، چنین ایهامهای ظریفی معمولاً در جملههای اسنادی اشعار حافظ دیریاب هستند؛ 4. جابهجایی مسند و مسندٌالیه در بیشتر اشعار حافظ با تغییر معنا همراه است.
In the present study, the underlying delicacy of Hafez’s poetry in skillfully expressing predicative sentences is taken into consideration by examining his masterful change of word order, compared to sentence word order as put forth in grammar books. To achieve this goal, by presenting theoretical ideas of experts in the field of Persian grammar and explaining their different opinions, this study has examined the skillful use and quality of predicative sentences in Hafez’s poems. The results of this research show that: 1) In Hafez's poems, a word can be both “predicate” and “subject” simultaneously; 2) “To be verbs” and their derivatives can be used ambiguously and simultaneously both as main and linking verb; 3) Predicative sentences are usually accompanied by equivocalness, and such subtle equivocalness is not usually noticeable; 4) The substitution of predicate and subject in most Hafez's poems is accompanied by a change of meaning
خلاصه ماشینی:
نقش جمله هاي اسنادي در ترازوي هنر شعر حافظ سيد مهدي موسوينيا / ميثم حاجيپور چکيده در اين مقاله يکي از ظرافت هاي پوشيده در بيان هنرمندانۀ جملـه هـاي اسـنادي شـعر حـافظ مـورد ملاحظه قرار گرفته و با استناد به کتاب هاي دستور، جابه جاييهـاي اديبانـۀ ارکـان سـخن در ايـن گونـه جمله ها بررسي شده است .
با اين تعريف و طبق آنچه در ذهن آشـنايان بـه زبـان فارسـي شکل گرفته ، ترتيب قرار گرفتن ارکان جمله هاي اسنادي اين گونـه اسـت کـه مسـنداليه پيش از مسند واقع شود؛ اما همواره چنين نيست و گاهي اين دو نقـش بـه طـرزي کنـار هم قرار ميگيرند که تشخيصشان دشوار است ؛ يعني براي يـافتن مقصـود گوينـده بايـد ديد جمله به چه چيزي اسناد داده شده و دربارٔە چه چيزي خبر داده است .
دقـت در شـاهدهاي زير، اين ادعا را روشن ميکند: شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلاي خوشدلي اي لوليان وقت پرست (حافظ ،٤٢:١٣٤٥) در بيت بالا، فعل «گشت »، علاوه بر داشتن حالت اسنادي با توجه به اينکـه بلبـل در باغ و بوستان همواره در حال گشتن دور گل است و در ذهن مخاطب شعر ايرانـي ايـن تصوير نقش بسته ، حالت دوم نيز متصور است .