چکیده:
از دیرباز پدیده ای به نام موت یا مرگ وجود داشته و تا زمانی که عالم هستی وجود دارد، این پدیده کماکان وجود خواهد داشت. چیزی که امروزه در پدیده مرگ تغییر کرده است، آن است که با توجه به پیشرفت دانش و علم پزشکی و همچنین پیشرفت علم و دانش بین فقها و حقوقدانان این پدیده مرگ به انواع و اقسامی چون موت ظاهری، موت حکمی، موت فرضی و موت مغزی دسته بندی می شود. در رابطه با تمامی انواع موت های اعلامی توضیحات مختصری در ذیل اشاره می شود، اما در مورد موت مغزی که پدیده ایست، که باعث ایجاد اختلاف نظر بین فقها، حقوقدانان و پزشکان می باشد، البته اکثریت فقها و حقوقدانان و پزشکان بر آن نظرند، موت مغزی معادل موت حقیقی است و تمام آثار موت بر فرد مبتلا به موت مغزی بار می شود، اما عده ای اندک از فقها و پزشکان معتقدند، فرد مبتلا به موت مغزی مرده نمی باشد. اینکه فرد مبتلا به موت مغزی در ارتباط با دیگران، تنها در بحث حقوق مالی زوجین چه حقوق و تکالیفی دارد، موضوعی است که در مطالب پیش رو اعلام می شود.
خلاصه ماشینی:
گاهی مرگ به طور ناگهانی فرا میرسد و گاهی شخص پس از ابتلا به بیماری یا حادثه یا جنایتی دچار نزع شده یا به حالت اغما بدون بازگشت فرو رفته از دقایقی چند تا روزها یا ماهها در این حالت مانده و سپس فوت میکند، با پیشرفت علوم و استفاده از آن در پزشکی مخصوصا در مورد بازگردانیدن اعمال حیاتی متوقف شده با وجود مرگ یاختههای حساس مغز و یا در حالت اغما بدون بازگشت باز تا ماهها بلکه سالها حرکات قلبی و تنفسی را به طور عادی نگه میدارند و اینکه این عمل تا چه حد صحیح است و تا چه مدت پس از ورود شخصی به حالت اغما باید ادامه یابد، بحثی است که هنوز بین علما ادامه دارد و اکثریت عظیم پزشکان و مخصوصا اطبای قانونی را عقیده بر آن است که، پس از مرگ مغز بازگردانیدن سایر اعمال حیاتی مثمر ثمر نبوده و کار عبث و بیهوده است و به عبارت دیگر حتی در حالت اغمای غیرقابل بازگشت نباید به این کار دست یازید.
(محسنی،1377: 140-142) بخش ششم: انحلال نکاح ناشی از موت مغزی میتوان گفت همانطور که اولین شرط صحت هر عقد نکاحی حیات و زنده بودن طرفین است، اولین و بارزترین مورد انفساخ عقد نکاح نیز مرگ یکی از زوجین میباشد، چراکه مطابق قانون، هر انسانی متمتع از حقوق مدنی خواهد بود، اما کسی نمیتواند حق خود را به اجرا بگذارد، مگر اینکه برای این امر اهلیت داشته باشد، (ماده 87۵ قانون مدنی) و اهلیت برای دارا شدن حقوق با زنده متولد شدن انسان آغاز و با مرگ او پایان مییابد.