چکیده:
فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی در سراسر هندوستان جز بخش پایانی جنوب آن دستکم یک قرن و در برخی از بخشهایش چند سده، زبان حکومتی بود؛ چنانکه افزون بر مسلمانان، هندوان از طریق زبان فارسی به غنای تمدن ایرانی ـ اسلامی دست یافتند و فارسی به زبان اصلی حیات فکری و هنری آنان بدل گشت. زبان فارسی از طریق آثار مکتوب و هنری هندوان، بر فرهنگهای منطقهای گوناگون چیره شد و صور شعر بنگالی، واژگان و دستور زبان مراتهی، الفبا و واژگان و ادبیات پشتو، سندی، بلوچی، هندی، کشمیری و بهویژه زبان اردو، از آن تأثیر پذیرفتند. ایرانیان نخستین قومیاند که در جهان به فرهنگنویسی روی آوردند، اما بر اثر اینکه فارسی زبان مادری آنان بود، همچون اعراب خود را از لغتنامه بینیاز میدیدند. بیاعتنایی به تولید واژهنامه در ایران بر نیاز فارسیدانان هند میافزود و بنابراین، از کمابیش ۲۵۰ فرهنگ فارسی به فارسی یا فارسی به دیگر زبانها، تنها نزدیک چهل (یک سدم) فرهنگ را ایرانیان نوشتهاند. نام ایرانیان هندوستاننشین مؤلف فرهنگ فارسی هم در این آمار آمده است. بیاعتنایی ایرانیان به لغتنامه و نبود منبع لغات فارسی در هند، ادیبان هندی را به تألیف فرهنگهای فارسی واداشت؛ چنانکه دوره گورکانیان غنیترین دوره فرهنگنویسی زبان فارسی در هند به شمار میرود، اما نوشتن فرهنگهای فارسی در هند از خطا و دوری از درک مفهومی و محیطی، بر کنار نبود. این مقاله به بررسی دورههای فرهنگنویسی فارسی در شبه قاره هند و خطاهای لغوی و فساد آنها در این سرزمین میپردازد.
Persian culture and language and literature were the dominant language throughout India for at least a century and in some areas for several centuries, except in the extreme south. Not only Muslims but also Hindus achieved the richness of Iranian-Islamic civilization through Persian, and this language became the main language of their intellectual and artistic life. This language and culture put its dignity on the cultures of different regions. Iranians are the first ethnic group in the world to turn to lexicography, but on the occasion that Persian was the mother tongue, they considered themselves unnecessary from Persian dictionaries like the Arabs. On the other hand, the lack of attention in Iran to the attention and needs of Persian scholars India added that out of about 250 Persian-to-Persian or Persian-language cultures in other languages available, only about 40 (that is, a century) have been written by Iranians, and the names of Iranians who have written Persian culture in India are also in This account is considered as a result of the lack of attention of Iranians and the lack of Persian words in India forced Indian writers to compile Persian cultures. If the Gurkhanid period is the richest period for Persian language lexicography in India, but the writing of Persian cultures in India has not been free from mistakes and even conceptual and environmental understandings. In this article, Persian lexicography courses in the Indian subcontinent and its lexical errors and corruption in this land will be studied.
خلاصه ماشینی:
1۲ فصلنامہمطالعاتايــرانياســــلمي |ســـــالدوم)جديد( |شــــــــمره چهارم |زمستان١٣٩٩ کل م مير در توضيح »آتش زن « واژه چخماق )چقماق ( را نوشته است )عبدالرشيد، ۲۰۰٨: ٤۳ (: زند و زنده ، قداحه ، مقدحه ، چخماق اي خداوندي که روز خشم تو از بيم تو در جهد آتش به سنگ آتش و آتش زنه )منوچهري ( )دهخدا، ١۳٧٧: ٧۰( گو پيش پنهان زنم آتش زنه ني به قلب از قلب باشد روزنه )مولوي ( )دهخدا، ١۳٧٧: ٧۰( آتش زنه و سوخته و سنگ بهم کي درگيرد چو سوخته دارد نم نزديکي و دوري ات بل يي است عظيم دوري ز تو کافري و نزديکي هم )افضل الدين کاشاني ( )دهخدا، ١۳٧٧: ٧۰( اين اثر ترکيب »آتش زنه « را به کار مي برد و لغت اصلي فرهنگ دهخدا نيز آتش زنه است ، اما ترکيب آتش زنان و آتش زن در اشعار اردوي مير به تعبير ديگري ديده مي شود؛ يعني کسي که با رفتار خود زمينه پيدايي فتنه و بل يي را فراهم مي کند.
عل قه فراوان اکبرشاه و جهان گيرشاه به فارسي موجب شد که دربارياني چون ابوالفضل و جمال الدين حسين اينجو و امان ال خان ، فرهنگ هايي به نام مجموع اللغات و فرهنگ چهار عنصر 15 فصلنامہمطالعاتايــرانياســــلمي |ســـــالدوم)جديد( |شــــــــمره چهارم |زمستان١٣٩٩ بنويسند )بهار، ١۳٧۹: ١١(.