چکیده:
مفهوم «مردم» کلیدیترین واژه در «تاریخ اجتماعی» است. این مفهوم به همین شکل امروزی در متون فارسی میانۀ زردشتی به کار رفته است. مسالۀ پژوهش بررسی تطبیقی دو مفهوم «مردم» و «بندگ / بنده» در اندرزنامهها و متون فقهی - حقوقی و فهم مناسبات اجتماعی از طریق آن است. از این رو پژوهش بر اساس رویکرد زبان شناختی و روش تاریخ مفهوم این پرسش اصلی را طرح میکند که هر یک از این دو واژه در کدام دسته از متون بیشتر ظاهر شدهاند و چگونه بر اعضای اجتماع قابل انطباق هستند؟ مدعای نویسندگان این است که واژة mardōm در معنای عامة مردم، اعم از زردشتی و غیر زردشتی، و غالباً در متون اندرزنامهای به کار رفته و در مقابل، واژة bandag ،در معنای فرمانبر، در متون فقهی- حقوقی به کار میرود و مقصود همان «اتباع» و «پیروان» است که میتواند از پایینترین سطح تا عالیترین سطوح نظم اجتماعی را در بر گیرد و در معنای «بنده» بمثابۀ «برده» نیست، و تنها زرتشتیان را در برمیگیرد.
"people" is the most key concept in social history. It was used in the same way in Middle Persian Zoroastrian texts. The aim of the research is a comparative study of the two words of mardom and bandag in the advisory and jurisprudential legal texts and understanding social relations through it. Therefore, based on the linguistic approach, the research raises the main question, which category of texts do each of these two words appear more and how are they applicable to members of society? The authors hypothesize that mardom was often used in “the advisory texts” and the general sense of the people, both Zoroastrian and non-Zoroastrian, and in contrast, bandag, in the sense of the subject, was used in jurisprudential legal texts. The result of this research is to pay attention to the fact that in “the advisory texts”, mardom is used as a general term for all members of society regardless of their political or social orientations and is one of the most widely used words that pay attention to the moral status of people regardless of their class status. The use of terms such as sahan sah bandag in the jurisprudential legal texts is also related to the political concept of bandag, which can range from the lowest to the highest levels of social order. In contrast, other terms and expressions have been used to discuss the role of community members concerning the members of the community to which they belong and other communities.
خلاصه ماشینی:
ازاين رو، پژوهش حاضر بر اسـاس رويکـرد زبـان شـناختي و روش تاريخ مفهوم اين پرسش اصـلي را طـرح مـي کنـد کـه هـر يـک از ايـن دو واژه در کدام دسته از متون بيشتر ظاهر شده اند و چگونه بر اعضاي جامعـه قابـل انطبـاق هسـتند؟ فرضية نويسندگان اين اسـت کـه واژة mmardo غالبـا در متـون اندرزنامـه اي و در معنـاي عامة مردم ، اعم از زردشتي و غير زردشتي ، به کـار رفتـه اسـت و در غالـب متـون فقهـي - حقوقي واژة bandag در معناي فرمان بر به کار مي رود.
اين پژوهش بر بيان دو نتيجه متمرکز شده است : نخست ، کاربرد فراگير واژة mmardo به عنوان اصطلاحي عام در اندرزنامه ها که براي تمامي اعضاي جامعه فارغ از سوگيري هاي ديني يا اجتماعي ايشان به کار مي رود و از پرکاربردترين واژگاني است که به وضعيت اخلاقي آدميان جداي از جايگاه طبقاتي ايشـان توجه مي کن ؛ دوم ،.
اين واژه گاه در معناي اعضاي جامعة زردشتي به کـار رفتـه اسـت و گـاه در معناي تمامي جامعة بشري استعمال شده است ؛ دوم ، واژة bandag اگرچه در متـون فارسـي ميانـه در معنـي هـاي بـرده و بنـده بـه کـار رفته است ، اما در متون فقهي - حقوقي عمدتا در معنـاي فرمـان بـر بـه کـار رفتـه اسـت و بر تمامي اتباع و پيروان شاهنشاه ساساني اطلاق مي شده است .
. باوجوداينکـه واژة bandag در غالب متون پهلوي در معناي بـرده يـا ينـده و خـدمتکار بـه کـار رفتـه اسـت ، به نظر مي رسد که با توجه به پيشينة واژگاني موجود در فارسـي باسـتان ، در متـون فقهـي - حقوقي فارسي ميانه زردشتي از اين واژه براي توصيف فرمان بران شاهنشاه ساساني استفاده شده است .