چکیده:
حکمرانی مطلوب و روشهای نیل به آن از دیرباز محل بحث و گفتگوی فلاسفه و اندیشمندان علم سیاست بوده است. بسیاری از انقلابهای جهان نیز با هدف نیل به حکمرانی مطلوب محقق گردید، ازجمله انقلاب اسلامی ایران. انقلاب اسلامی ایران با شعارهای اسلامی خود منادی گام نهادن در مسیر حکمرانی مطلوب اسلامی بوده است. این امر سبب گردیده تا دولتهای مختلف جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ رهیافتهای مختلف در نظام سیاسی کشور در صدد تحقق هرچه بیشتر مؤلفههای حکمرانی مطلوب باشند. به عبارتی شیوه نیل به حکمرانی مطلوب در جمهوری اسلامی ایران مسئله اندیشمندان علوم سیاسی ایران و نویسندگان پژوهش حاضر است. ازاینروی پژوهش حاضر نیز با کاربست روش توصیفی تحلیلی و استفاده از دادههای کتابخانه و بهرهگیری از چارچوب نظری حکمرانی خوب در پی پاسخ دادن به این سؤال اصلی پژوهش است که چه نسبتی میان تمرکزگرایی و حکمرانی خوب در دولتهای نهم و دهم جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. اهداف پژوهش نیز عبارتاند از آسیبشناسی رهیافت تمرکزگرای دولت احمدینژاد، تبیین نظام سیاسی تمرکززدا و تولید ادبیات پژوهشی جهت کمک به کارشناسان و دولتمردان. فرضیه پژوهش نیز بدینصورت است که میان تمرکزگرایی و حکمرانی خوب رابطه عکس وجود دارد زیرا شاخصهای ششگانه حکمرانی مطلوب جهت تحقق نیازمند جامعه تمرکززدا است، درحالیکه محمود احمدینژاد به دلیل تمایل به مدیریت مستقیم بر بسیاری از نهادها و سازمانهای کلان سیاسی و مدیریتی کشور، نظام سیاسی تمرکزگرای شدیدی به وجود آورده بود که موجب شد بسیاری از شاخصهای حکمرانی خوب محقق نشود.
Good governance and the ways to achieve it have long been the subject of discussion among philosophers and political scientists. Many world revolutions were achieved with the aim of achieving good governance, including the Islamic Revolution of Iran. The Islamic Revolution of Iran, with its Islamic slogans, has been a harbinger of taking a step towards the desired Islamic rule. This has caused the different governments of the Islamic Republic of Iran to adopt different approaches in the political system of the country to seek to achieve the desired components of good governance. In other words, the method of achieving good governance in the Islamic Republic of Iran is the issue of Iranian political scientists and authors of the present study. Therefore, the present study seeks to answer the main question of the research, what is the relationship between centralism and good governance in the ninth and tenth governments of the Islamic Republic of Iran by using descriptive-analytical method and using library data and using the theoretical framework of good governance. The aims of the research are the pathology of the centralist approach of Ahmadinejad's government, the explanation of the decentralized political system and the production of research literature to help experts and government officials. The research hypothesis is that there is an inverse relationship between centralism and good governance because the six indicators of good governance to achieve the needs of decentralized society, while Mahmoud Ahmadinejad due to the desire to directly manage many institutions and large political and managerial organizations, the political system Had created a strong centralism that prevented many of the hallmarks of good governance from being achieved.
خلاصه ماشینی:
ازاين روي پژوهش حاضر نيز با کاربست روش توصيفي تحليلي و استفاده از داده هاي کتابخانه و بهره گيري از چارچوب نظري حکمراني خوب در پي پاسخ دادن به اين سؤال اصلي پژوهش است که چه نسبتي ميان تمرکزگرايي و حکمراني خوب در دولت هاي نهم و دهم جمهوري اسلامي ايران وجود دارد.
فرضيه پژوهش نيز بدين صورت است که ميان تمرکزگرايي و حکمراني خوب رابطه عکس وجود دارد زيرا شاخص هاي شش گانه حکمراني مطلوب جهت تحقق نيازمند جامعه تمرکززدا است ، درحاليکه محمود احمدي نژاد به دليل تمايل به مديريت مستقيم بر بسياري از نهادها و سازمان هاي کلان سياسي و مديريتي کشور، نظام سياسي تمرکزگراي شديدي به وجود آورده بود که موجب شد بسياري از شاخص هاي حکمراني خوب محقق نشود.
اين پژوهش به سبب ارزيابي تجربه عملي يکي از تمرکزگراترين دولت هاي جمهوري اسلامي ايران در تحقق حکمراني مطلوب اهميت شاياني دارد چراکه با ارزيابي نسبت حکمراني مطلوب و تمرکزگرايي در دولت هاي نهم و دهم مي توان به کارآمدي و يا ناکارآمدي اين رويکرد سياسي پي برده و جهت انجام اصلاحات يا تغييرات مورد نياز در مسير حکمراني مطلوب اقدام کرد.
مشکلات پژوهش : تفاوت در تبيين و تعريف و ارائه شاخص هاي حکمراني از سوي انديشمندان علوم سياسي و سازمان هاي بين المللي ، اختلاف نظر پيرامون آثار مثبت يا منفي تمرکزگرايي در ساختار نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران و سليقه اي و جانب دارانه بودن بسيار از تحليل ها و پژوهش هاي مرتبط با عملکرد دولت محمود احمدي نژاد ازجمله مشکلات نويسندگان در نگارش پژوهش حاضر بود.