چکیده:
«امنیت جهانی» مبنی بر نظامی تازه قرار دارد؛ بر این اساس اصول و مبادی خاص مورد توجه قرار می گیرد که نتیجه آن تامین امنیت برای همه ملت ها است؛ امنیت جهانی رویکردی جهان شمول پر مساله دارد. بنابراین در روابط بین الملل از ابتدای شکل گیری دولت- شهرها تا بروز دولت- ملت ها و دولت های رفاه و حتی در عصر جهانی شدن، دغدغه اساسی بازیگران بین المللی کسب و حفظ قدرت و برقراری و پایداری امنیت بوده است؛ بازیگران ملی درک نمودند امنیت آن ها در عرصه جهانی، در پیوند با امنیت سایر بازیگران بوده و در پرتو تلاش جمعی است که می توانند به امنیتی عام برای همه کشورها دست یابند؛ وجه تمایز «امنیت» و «جهانی» در همین نکته نهفته است؛ لذا می توان گفت در دورانی که گفتمان غالب روابط بین الملل واقع گرایی و نیوواقع گرایی بود، گفتمان «مورگنتا» صادق است که ارزیابی قدرت از توانایی نظامی آغاز می شود و سپس به توانایی هایی که مستقیما بر توانایی نظامی تاثیر داشته می رسد و در امتداد آن بر توانایی هایی که به صورت غیر مستقیم منجر به توانایی نظامی است، ختم می شود. ما در این تحقیق به دنبال بررسی و تحلیل تاثیر جهانی شدن بر روی مظاهر و جنبه های نظری و مفهومی امنیت ملی حکومت ها در قرن بیست و یکم هستیم و از روش توصیفی تحلیلی بهره برده ایم.
خلاصه ماشینی:
بنابراين در روابط بين الملل از ابتداي شکل گيري دولت - شهرها تا بروز دولت - ملت ها و دولـت هـاي رفـاه و حتي در عصر جهاني شدن ، دغدغه اساسي بازيگران بين المللي کسب و حفـظ قـدرت و برقـراري و پايـداري امنيت بوده است ؛ بازيگران ملي درک نمودند امنيت آن ها در عرصه جهاني، در پيوند با امنيت ساير بـازيگران بوده و در پرتو تلاش جمعي است که ميتوانند به امنيتي عام براي همه کشـورها دسـت يابنـد؛ وجـه تمـايز «امنيت » و «جهاني» در همين نکته نهفته است ؛ لذا ميتوان گفت در دوراني که گفتمان غالـب روابـط بـين الملل واقع گرايي و نئوواقع گرايي بود، گفتمان «مورگنتا» صادق است که ارزيابي قدرت از توانايي نظامي آغاز ميشود و سپس به تواناييهايي که مستقيما بر توانايي نظامي تأثير داشته ميرسد و در امتداد آن بر توانـايي- هايي که به صورت غير مستقيم منجر به توانايي نظامي است ، ختم ميشود.
در اين تلقي، امنيت دلالت بر وضـعيتي دارد کـه در آن يـک واحد سياسي از هجوم ديگران ، مصون ميباشد؛ چنان که از اين تعريف برميآيد، امنيـت بـا نظـامي- گري ارتباط نزديک داشته و همين موضوع است که بنياد و پايه مطالعات امنيتي سنتي را شکل مي - دهد، البته پژوهش هاي بعدي نشان داد که امنيت مقوله اي پيچيده تر از آن است که بتـوان آن را بـه نظاميگري صرف تقليل داد(شيهان ، ١٣٨٨: ٢٨-١١).
New World History, translated by Taheri, Tehran: Amirkabir.