چکیده:
متونِ کهنِ تاریخیِ فارسی بهویژه از قرن ششم هجری به بعد، از سویی به سبب موضوع خود، و از سوی دیگر به دلیل کاربرد عناصر و شیوههای ادبیسازی در این متون، در ملتقا و پیوندگاه دو گونۀ «تاریخنگاری» و «ادبیات» قرار میگیرند. در این میان، شعر اعم از فارسی و عربی، با دو نوع کارکردِ عمدۀ «خبری» و «آرایهای» حضوری چشمگیر در این متون، و نزدیکی دو گونۀ مزبور به هم دارد؛ در پژوهش حاضر با استناد به طبقهبندیهای ریزتر و دقیقتر از انواع کاربردهای شعر، بسامد این انواع و دلایل آن، در هفت اثر تاریخی قرن هفتم، شاملِ تاریخ طبرستان، بدایعالازمان فى وقایع کرمان (تاریخ افضل)، عقدالعلى للموقف الاعلى، تاریخ جهانگشا، مختصر سلجوقنامه (تاریخ ابنبیبی)، طبقات ناصرى، و نظامالتواریخ که متعلق به سه گونه تاریخنگاریِ «عمومی»، «محلی» و «دودمانی»اند به روش توصیفیتحلیلی، و اسنادیکتابخانهای بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که کارکرد شعر در مجموع این آثار، بیشتر جنبۀ ادبی و آرایهای دارد تا کارکرد روایی و خبری. یعنی نویسندگان بیشتر کوشیدهاند از قدرت تأثیر شعر در تأکید بر مفهوم «عبرت» بهره ببرند تا اینکه گزارشی منظوم از «خبر و روایت تاریخی» ارائه کنند. تعلق نویسندگان این آثار به طبقۀ دیوانیان و کوشش هرچه بیشتر آنان در تبدیل آثار خود به اثری هنری و منطبق با معیارهای زیباشناختی عصر را میتوان از دلایل این امر تلقی کرد. از میان انواع سهگانۀ تاریخنگاری نیز، حجم و بسامد بهکارگیری شعر، فارغ از انواع کارکردهای آن، در دو نوع «محلی» و «دودمانی» در مقایسه با تواریخ عمومی بسیار چشمگیرتر است. در پایان مقاله نیز جدولی تنظیم و ارائه شده است که خواننده میتواند معرفی و نوع تاریخنگاری هر اثر، بسامد موارد استشهاد، تعداد ابیات بهکاررفته، تفکیک تعداد ابیات فارسی و عربی و نهایتاً انواع کارکردهای شعر را در متون تاریخی مذکور در موجزترین شکل ممکن ملاحظه کند.
Ancient Persian historical texts, especially from the sixth century (AH) onwards, due to their subject matter, and also because of the use of elements and methods of literature in these texts, are in a combination of "historiography" and "literature". Among these, poetry, both Persian and Arabic, with two main types of functions, "news" and "array", has a significant presence in these texts, and the closeness of the two types; In the present study, citing finer and more precise classifications of types of poetry applications, the frequency of these types and their reasons in seven historical works of the seventh century (AH), including: Tarikh-e Tabarestan, Badaye al-azman fi vagayea-e Kerman (Tarikh-e Afzal), Egd al-ola, Tarikh-e Jahangosha, Mokhtasar-e Saljuknam (Tarikh-e Ibn-e Bibi), Tabaghat-e Naseri, and Nezam al-tavarikh, which belong to three types of historiography, "general", "local" and "dynastic", have been studied using a descriptive-analytical method, and examining library documents. The results of the research show that the function of poetry in these works is more literary and array than narrative and news. That is, writers have sought to use the power of poetry to emphasize the concept of "edification" rather than to present a poetic account of "historical news and narrative." One of the reasons for this is that the authors of these works belong to the Divan class and try as hard as they can to turn their works into works of art in accordance with the aesthetic criteria of the time. Among the three types of historiography, the volume and frequency of poetry use, regardless of its functions, is much more significant in both local and lineage types compared to general histories. At the end of the article, a table is prepared and presented that the reader can see the introduction and type of the historiography of each work, the frequency of testimonies, the number of verses used, the separation of Persian and Arabic verses and finally the types of poetic functions in the mentioned historical texts in the most concise form possible.
خلاصه ماشینی:
در اين ميان ، شعر اعم از فارسي و عربي، با دو نوع کارکردِ عمدة «خبري» و «آرايه اي» حضوري چشمگير در اين متون ، و نزديکي دو گونۀ مزبور به هم دارد؛ در پژوهش حاضر با استناد به طبقه بنديهاي ريزتر و دقيق تر از انواع کاربردهاي شعر، بسامد اين انواع و دلايل آن ، در هفت اثر تاريخي قرن هفتم ، شاملِ تاريخ طبرستان ، بدايع الازمان في وقايع کرمان (تاريخ افضل )، عقدالعلي للموقف الاعلي، تاريخ جهانگشا، مختصر سلجوقنامه (تاريخ ابن بيبي)، طبقات ناصري، و نظام التواريخ که متعلق به سه گونه تاريخ نگاريِ «عمومي»، «محلي» و «دودماني»اند به روش توصيفيتحليلي، و اسناديکتابخانه اي بررسي شده است .
در پژوهش حاضر، متون تاريخي فارسي قرن هفتم به مثابۀ جامعۀ آمارياي مناسب و با نمونه هايي متنوع شامل هفت اثرِ تاريخيِ تاريخ طبرستان ، بدايع الازمان في وقايع کرمان (تاريخ افضل )، عقدالعلي للموقف الاعلي، تاريخ جهانگشا، مختصر سلجوقنامه (تاريخ ابن بيبي)، طبقات ناصري، و نظام التواريخ از سه نوع تاريخ نگاري «عمومي»، «محلي» و «دودماني» از حيث انواع کاربردهاي شعر اعم از فارسي و عربي توصيف و تحليل شده اند.
بحث و بررسي بعد از بررسي انواع تاريخ نگاري در ايران ، به بحث و بررسي انواع کارکردهاي شعر در جامعۀ آماري پژوهش حاضر، يعني متون تاريخي فارسي قرن هفتم ، پرداخته ميشود تا مشخص گردد هريک از نويسندگان آثار موردنظر، ازنظر آماري دقيقاً به کدام نوع از کارکردها توجه کرده و از ميان کارکردهاي برشمرده ، کدام کارکرد در هر اثر بيشترين بازتاب را داشته است .