چکیده:
سنّت «وقف» از کهنترین آیینها و روشهای دیگرخواهانه است که در میان ادیان و ملیّتهای گوناگون از دیرباز رایج بوده است. این سنّت که با انگیزۀ جاودانهسازی آرمانهای نیکخواهانه، بخشی از سرمایه و امکانات توانگران را ویژة خویش ساخته، در مسیر تحوّل و تکامل خود از پشتیبانی موازین اعتقادی و رسمی نیز برخوردار شده است. اندیشۀ وقف همواره سرچشمۀ خدمات چشمگیری در عرصۀ اجتماعی و فرهنگی بوده است و توانسته بر پایۀ سازوکارهای درونی خویش همچون سامانه و نهادی فراگیر و جامع ناظر بر جنبههای اجرایی و حقوقی، تضمینکنندۀ حفظ و بقای خویش باشد.
حضور نهاد وقف در عرصۀ فرهنگ، آموزش و پژوهش از برجستهترین نمودهای آن به شمار میآید. تاریخ فرهنگ و تمدّن ایرانی نشانهها و آثار فراوانی را از کارآمدی و سودمندی این نهاد برای ماندگاری و پیوستگی میراث فرهنگی و دستاوردهای هنری و فرهنگی باز مینماید. ویژگی جاودانگی در نهاد وقف سرشت آن را به مقولات هنر و فرهنگ همسان ساخته و بنابراین بایستگی و شایستگی آن را در این دو عرصه برجستهتر مینماید. این سنّت دیرینه امروز نیز میتواند همچون نمونههای نو انجام یافته در برآورده ساختن بسیاری از انگیزهها و نیازهای اکنون، راهگشا باشد.
خلاصه ماشینی:
و حتّی نمونهای از این دست که توجّه به حقوق اجتماعی افراد جامعه را نیز مورد نظر و امتنان مینمایاند؛ «واقفی قسمتی از اموال خود را وقف کرده است که عواید آن را برای هزینۀ شکایت ستمدیدگان از عمال دیوان و مأموران دولت خرج کند» (همان، 55).
شاید شگفتانگیز باشد که در بررسی ویژگی دیگرخواهی وقف، به نمونههایی برمیخوریم که این ویژگی تنها دایرۀ توجّه به انسانهای نیازمند را شامل نبود، بلکه یکی از مفاهیمی که امروز بسیار مورد توجّه گروههای دوستدار طبیعت و حیوانات است، در همان گذشتههای دور هم در چارچوب مهرورزی دیگرخواهانه وقف و واقفان منظور شده است: «فردی ملکی را وقف کرده که از درآمد آن برای خوراک سگهای کور استفاده میشود» (كاربخش و تويسركاني، 1395).
ازآنجاکه همواره یکی از دغدغههای وقفکنندگان، دخالت و دستاندازی عوامل بیرونی در موقوفه و تغییر نظر واقف و سودجويی خلاف آن نظر بوده است، در بسیاری از وقفنامهها گذشته از اصل استقلال ذاتی وقف بر مبنای اصول مذهبی، حقوقی و عرفی، به تصریح و روشنی در متن وقفنامه نیز دیگران را از دخالت در امور موقوفه برحذر داشتهاند.
او در طول سالهای 1337 تا سال 1341 کلیۀ املاک و مستغلات خود را طی پنج وقفنامه بر اساس قواعد حقوقی و فقهی و ضوابط قانونی وقف عام كرد و برای تحقق اهداف و اجرای نیات خویش، «بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی» را تأسیس کرد.
منزل مسکونی خود به همراه کتابخانۀ شخصی او که بیشتر از 6 هزار جلد کتاب داشت، برای انجام فعّالیتهای فرهنگی و بزرگداشت مبانی فرهنگ ایران زمین بهصورت وقف در اختیار مؤسسۀ فرهنگی هنری خردسرای فردوسی نهاد.