چکیده:
Le Nouveau Roman qui est connu d’anti roman a déconstruit les règles du roman traditionnel par ses propres caractéristiques spécifiques et de là, a exigé une nouvelle façon de l’aborder. Cette nouvelle approche d’écriture romanesque s’est introduite dans les autres littératures grâce à la traduction. La littérature persane comme toute autre littérature a consacré une grande place à la traduction des oeuvres étrangères. La traduction était une ouverture à la modernité en Iran. Au courant de l’histoire, ce sont plutôt les écrivains français qui étaient préférés par les traducteurs iraniens. Certes, la traduction des romans traditionnels était courante avant la révolution et les traducteurs qui avaient une connaissance de la langue française sont arrivés à léguer de nombreux ouvrages traduits du français. Mais en ce qui concerne la traduction du Nouveau Roman en Iran, c’est après la Révolution qu’elle atteint en vogue. La traduction de ce roman est plutôt problématique, car il prend en considération le langage et l’écriture à la place de l’intrigue, le personnage ou même le message. Le présent article est une étude sur la traduction des oeuvres des Nouveaux Romanciers en Iran et sur les quelques problèmes auxquels ont fait face les traducteurs iraniens dans ce domaine. On va analyser ces problèmes dans trois aspects: problèmes stylistiques, problèmes structuraux, et problème de réception
رمان نو یکی از جنبشهای ادبی معاصر غرب است که همگام با تحولات اجتماعی و سیاسی در اواخر دهه 1950 در فرانسه شکل گرفت و همزمان به انتقاد از شیوههای بیان واقعگرایانه و کلاسیک در رمان پرداخت. «رمان نو» که بیشتر به ضد رمان شهرت دارد با انتقاد از عناصر سنتی روایت داستانی مانند شخصیت، حادثه و طرح بر ان بود تا با تاکید بر لزوم تحول دايمی در ادبیات، گونهای نو از روایت داستانی را ابداع و معرفی کند که با اوضاع اجتماعی و زندگی جدید انسان همخوانی بیشتری داشته باشد. این نوع جدید نوشتار از طریق ترجمه وارد ادبیات سایر کشورها از قبیل ایران شد. همانطورکه میدانیم ادبیات فارسی جایگاه خاصی را به ترجمه اثار خارجی بخصوص اثار فرانسوی اختصاص داده است. ترجمه اثار کلاسیک فرانسه قبل از دوران انقلاب در ایران بسیار رایج بود، اما در رابطه با ترجمه رمان نو باید گفت که بعد از انقلاب اسلامی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. مترجمان ایرانی که اشنایی کافی با زبان فرانسه و سبک نوستار این رمان داشتند، اقدام به ترجمه برخی از اثار رماننویسان نو فرانسه کردند. اما لازم به ذکر است که ترجمه رمان نو به سبب یک سری خصیصههای شکلی و ساختاریاش، دشوار میباشد. رماننویسان نو به کاربرد زبان و نوشتار اهمیت میدهند و در پی داستان پردازی، پیام رسانی و یا شخصیتسازی نیستند. در این مقاله سعی کردهایم تا مشکلات ترجمه رمان نو در ایران را از سه دید گاه مورد بررسی قرار دهیم : 1.مسايل مربوط به سبک نوشتاری 2. مسايل مربوط به ساختار 3. مسايل مربوط به دریافت.