چکیده:
حدود ده سال است که کمیتۀ برنامه ریزی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصمیم گرفته است رشتۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی را به گرایشهای مختلف تقسیم کند. مبنای اولیۀ این تقسیم بندی، انواع ادبی ارسطویی است. بر این اساس یکی از این گرایشها ادبیات غنایی است.در این مقاله که به روش انتقادی - مروری نوشته شده است یکی از دروس این گرایش به نام «آثار غنایی غیر منظوم» نقد و بررسی میشود. اصطلاح «غیرمنظوم» در عنوان درسنامه نارسا است. با توجه به سایر اجزای درسنامه بهتر است اصطلاح «منثور» جایگزین آن شود. همچنین اصطلاح «شناخت تحلیلی» در هدف مبهم است و بهتر است از اصطلاح «بررسی تحلیلی» استفاده شود. باتوجه به رئوس مطالب و منابع آشکار است که طراحان این درسنامه از استاد درس خواستهاند داستانهای عامیانه بلند را به عنوان منابع اصلی تدریس کند. این داستانها با توجه به اینکه سالیان متمادی بهصورت شفاهی در بین مردم نقالی میشده است اجزای متنوعی دارد و از منظر ساختاری ارتباط چندانی با سرفصل گرایش ادبیات غنایی ندارد. بهتر است متون منثور موزون، متون نثر فنی و داستانهای مدرن فارسی به عنوان منابع این درسنامه مد نظر قرار گیرد.
For about ten years, the planning committee of the Ministry of Science, Research and Technology has decided to divide the PhD program in Persian language and literature into different orientations. The basic premise of this division is the Aristotelian literary genres. Accordingly, one of these orientations is lyrical literature. In this article, which is written in a critical-review method, one of the courses in this field, called "Non-Poetic Lyric Works", is reviewed. The term "non-poetic" is insufficient in the title of the course. Due to the other components of the course, it is better to replace it with the term "prose". Also, the term "analytical cognition" is ambiguous in purpose and it is better to use the term "analytical study". Given the heads of the content and References, it is clear that the designers of this course have asked the teacher to teach long folk tales as the main Reference. These tales have various components due to the fact that they have been narrated orally among the people for many years and from a structural point of view, they have little to do with the title of the lyrical literature field. It is better to consider rhythmic prose texts, technical prose texts and modern Persian stories as the References of this course.
خلاصه ماشینی:
با این وصف این سؤال مطـرح اسـت کـه چـرا عنـوان سرفصـل آثـار غنـایی منثور نیست ؛ بنابراین یکی از بخش های بدنۀ اصـلی مقالـۀ حاضـر بحـث دربـارة کلیـد واژة «غیرمنظوم » در عنوان درس است .
از سوی دیگر متون موسوم به نثر موزون آنقدر به نظم نزدیک میشود که گاهی میتـوان گفت همۀویژگیهای آن را به خود میگیرد: «جز راسـت نبایـد گفـت // هـر راسـت نشـاید گفـت »؛ در ایـن نمونـه کـه بـه خواجـه عبـدالله انصـاری نسـبت داده انـد عـلاوه بـر انـواع توازن واژگانی (سجع ، جناس ) وزن ، قافیه و ردیف هم میتوان برای آن مشخص کرد.
با توجه به اینکه قرار است در ایـن درسـنامه ، متـونی از گونـۀ ادبـی نثـر کـه ویژگی غنایی داشته باشند بررسی شود پس ناگزیر باید این متون مؤلفه هایی از نظـم و شـعر نیز داشته باشد؛ بنابراین اصطلاح «غیر منظوم » برای این گونه متون درست نیست .
عـلاوه بـر ایـن فرآینـد شـعری غنـایی در متـوننثر دو مقطـع دیگـر نیـز در نثر فارسی دیده میشود: یکی متون نثر موسوم به «نثـر مـوزون » کـه بـه احتمـال منظـوم بـه نظم هجایی است و دیگر داستان های کوتـاه و رمـان هـای غنـایی معاصـر.
اما تفاوت مهم نفثۀالمصدور با آنکتاب هـا ایـن اسـت کـه در کتاب مذکور،کلیت متن با زبانی غنایی همـراه شـده و موضـوعات غنـایی بـا صـمیمیت عاطفی خاصی بیان شده است .