چکیده:
این مقاله با این پرسش آغاز میشود که «آیا میتوان به فهمی از فعل الهی در جهان دست یافت که در عین حفظ حضور فعالانه و مستمر خداوند در عالم، نیازمند دست شستن از پذیرش قانونمندی موجبیتی جهان نباشیم؟». در این مسیر، پس از بررسی مهمترین نقاط موجود در سیر تحول مفهوم خدا و فعل او، از گذشته تاکنون، نخست به توضیح امیدبخشترین نظرات مطروحه در دوره معاصر، یعنی ایده راسل و پوکینگهورن، پرداخته و سپس با بررسی ظرفیت موجود در ایده استوگر به نقد این نظرات و بررسی قوتها و کاستیهای آنها مینشینیم. در ادامه با فهمی که قرایت علامه طباطبایی از حکمت متعالیه از حضور و نحوه فاعلیت خدا در جهان به ما میدهد در عین حفظ بصیرتها و نکات کارآمد ایده استوگر به نقد آن پرداخته و از خلال این گفتگوها نظریه مختار خود را - که سعی بر تجمیع ویژگیهای مثبت نظرات پیشین دارد- بر میگزینیم. در این نظریه، خداوند فاعلی است که از سویی جهان را بر اساس قانونمندی حاکم بر آن آفریده و همه ویژگیها و روابط و قوانین موجود در آن را همزمان با فعل هستی بخشی خویش بدان داده و از طرف دیگر به سبب هستی عین ربطی و سراسر فقر جهان و وجودبخشی آن به آن خداوند، حضور مستمر و دایمی در ادامه حیات آن داشته و این فاعلیت فقط به لحظه خلقت محدود نمیگردد. با طرح و پذیرش این نگرش، امکان رهایی از دام اشکالات دییستی وارد بر برخی نظرات پیشین از جمله فیزیک کلاسیک نیوتن نیز منتفی خواهد شد.
The research of this article starts with confronting the following question: “can we have an understanding of the Divine act in the world such that it does not lead to abandoning the legality of causality legality in the world. After investigating the most important points present in the changes of’ the concept of God and His act from the past to today, I will first explain the most promising theories posed in the present century, i.e. the theory of Russell and Polkinghorne; then studying the capacity of Stoeger’s idea, I will criticize these theories and inspect their insights and defects. Then considering Allameh Tabataba’i's understanding of the kind of God’s existence and activity in the world on the basis of the [theory of] ‘transcendental wisdom’, I will criticize Stoeger’s theory while its insights and useful points are preserved. Among these discussions I have selected my own theory which tries to collect all the positive characteristics of the previous ideas. According to this theory, God is an agent who has created a lawful world and has given all its present characteristics, relations and rules; this agency is along with His act of creation. On the other hand, He has a continuous and permanent presence in the world for the rest of its existence because this world is ‘mere relation’ [to God] and is thoroughly poverty and needs donation of existence in each and every second. Thus God’s activity is not restricted to the instant of creation. Accepting this perspective, we may get rid of the deistic problems posed regarding some previous ideas such as the classical physics of Newton.
خلاصه ماشینی:
پيشينه طرح فعل الهي اين مسئله از ديرباز در ميان بشر و خصوصا متفکران و انديشمندان به صورت جدي مطرح بوده که خداوند -با هر تصـوري از او - چگونه با اين جهان و با زندگي بشـر زميني مرتبط بوده و چگونه بر ما تأثير مي گذارد؟ بديهي اسـت پاسخ هاي مختلف و متعددي به اين سؤال داده شده که در اينجا مجال و توان بررسـي همه آنها نيست و در نتيجه به بررسي اهم آنها مي پردازيم و به آنچه که بهرهاي براي نتيجه گيري مان دارد اکتفا مي کنيم .
نيوتن براي توجيه حضور مستمر خدا در تنظيم منظومه شمسي مي گفت که براي الگوي موجود در ســيـارههـا هيچ تبيين علمي وجود ندارد، زيرا مدارهاي هم صــفحه همراه با حرکت هايي که در راسـتاي يکسان قرار دارند را نمي توانيم از راه علل طبيعي تبيين کنيم ؛ درنتيجه اگر خداوند از طريق فعل خاص (SDA: Special Divine Action) خود و به صــورت گاهبه گاه براي جهت دادن به اين مدارهاي هم صـفحه سيارات مداخله (Intervention) نکند، انحرافات فاحشي در آنها پديدار مي گردد.
اگر همچنان تأکيد اسـتوگر نيز بر اين باشد که آن سطح بنياديني که وي بر آن است تا تبيين خود از فعل الهي را بر آن و بر قوانين ناشـناخته آن استوار نمايد، در همين عالم مادي جاي دارد و جنس آن غيرمادي نيسـت ، لاجرم بايد براي توضـيح آن و رفع ابهام در مورد آن، نظريه يا حداقل فرضيه اي علمي را فرا روي ما بگذارد.