چکیده:
با ورود به دوران جدید خلیج فارس مانند تمام سرزمینهای شرقی با مسئله جدیدی روبرو شد. با حضور پرتغال، اسپانیا، فرانسه، هلند و انگلیس در این منطقه، نظم و تعادل قدیم با معارضانی جدید و بیسابقه روبرو شد و به تبع آن روابط سیاسی، نظامی و تجاری جدیدی برقرار شد که تعادل مذکور را فروریخت. در نهایت انگلستان پس از غلبه بر رقبا و حاکمیت مطلق بر هندوستان و سپس خلیجفارس حاکم مطلقالعنان این آبراهه شد. حاصل این وضع، سلطۀ مطلق بیگانگان بر منطقه بود. از آن پس، انگلستان در راستای استمرار حضور خود، تلاش نمود که تصویری مشروع از حضور خود در منطقه ارائه دهد و با ارائه روایتی انگلیسی از تحولات این منطقه، تاریخنگاری جدید خلیجفارس را رقم بزند. اگر مسئله نخست مسئلهای عینی بود از اینجا به بعد مسئلهای ذهنی و معرفتی به وجود آمد زیرا تصویر جدیدی از خلیج فارس ارائه شد که تصویر قدیم را به چالش طلبید. یافتههای تحقیق که برپایه ترکیبی از روش تطبیقی و عقلانی است، نشان میدهد که علیرغم ارائه اطلاعات فراوان، تصویر ارائه شده نه تنها با واقعیات تاریخی خلیجفارس و وضعیت منطقه در حین خلق آثار مذکور مطابقت ندارد بلکه برساخته و وارونهنمایی واقعیات تاریخی این منطقه متأثر از دانش شرقشناسی و منافع کمپانی هند شرقی بریتانیا میباشد.
With the arrival of the new era, the Persian Gulf, like all eastern lands, faced a new problem. With the presence of Portugal, Spain, France, the Netherlands, and the United Kingdom in the region, the old order and balance faced new and unprecedented opposition, and as a result new political, military, and trade relations were established that upset that balance. Eventually, after defeating rivals and absolute sovereignty over India and then the Persian Gulf, Britain became the absolute ruler of this canal.The result was the absolute domination of foreigners over the region. Since then, in order to maintain its presence, the United Kingdom has tried to provide a legitimate picture of its presence in the region and to present a new historiography of the Persian Gulf by presenting an English account of the developments in this region.If the first issue was an objective issue, from here on, mental and epistemological issues arose because a new image of the Persian Gulf was presented, which challenged the old image. The research findings, which are based on a combination of comparative and rational methods, show that despite providing a lot of information, the presented image not only does not correspond to the historical facts of the Persian Gulf and the situation in the region during the creation of these works. Orientalism and the interests of the British East India Company.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي تحقيق که بر پايه ترکيبي از روش تطبيقي و عقلاني است ، نشان ميدهد که عليرغم ارائه اطلاعات فراوان ، تصوير ارائه شده نه تنها با واقعيات تاريخي خليج فارس و وضعيت منطقه در حين خلق آثار مذکور مطابقت ندارد بلکه برساخته و وارونه نمايي واقعيات تاريخي اين منطقه متأثر از دانش شرق شناسي و منافع کمپاني هند شرقي بريتانيا ميباشد.
بخشي از ملزومات امپراتوري بريتانياست » (سعيد، ١٣٨٦: ٣٨٣) اين عبارات به خوبي روشن ميسازد که راويان انگليسي تاريخ ايران متأثر از فضاي شرق شناسي قرن هيجدهم ، به قضاوت مردم و جوامع شرقي به ويژه ساکنان منطقه ي خليج فارس پرداخته اند و ازاين رو واقعيات تاريخي منطقه تحت الشعاع مفاهيم و انديشه هاي حاکم بر نهاد شرق شناسي قرارگرفته است .
(کرزن ، ١٣٥٠: ٥٣٧، ٥٥٣؛ سايکس ، ١٣٣٦: ١١٩؛ مارکام ، ١٣٦٧: ٩٢؛ بلگريو،١٣٦٩؛ ,Lorimer ,٢١٣-١٩٥٩:١٩٢ ,Wilson ,٢٨٩-١٩١٩:٢٨٨ ,Miles,Vol٢ ٥٣-٥٢-٧ :١٩٧٠) امّا پذيرش اين ادعا نيز نيازمند تأمل بيشتري است به ويژه اينکه در تاريخ تحولات سياسي خليج فارس در روزگار پيشا استعمار عليرغم وجود بنادر و جزاير ثروتمند و آمدوشد بازرگانان و سيّاحان بي شمار از مليت ها و توابع گوناگون ، دزدي دريايي با چنين گستردگي که اروپائيان و بخصوص منابع انگليسي مطرح ميکنند، گزارش نشده است و طبق منابع انگليسي آغازگر دزدي دريايي در قرن هفدهم خود اروپائيان بودند تا جايي که به ناچار تفاهمي بين انگلستان ، فرانسه و هلند براي حل اين مسئله انجام ميگيرد.